سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

رفتار سازنده


مهندس موسوی مستقل از نتیجه انتخابات، برنده نمادین آن است. او موفق شد جامعه یی را که دچار رخوت شده بود، تکان دهد و گروه های مختلف اجتماعی را که چندان تمایلی به رای دادن از خود نشان نمی دادند، بسیج و راهی صندوق های رای بکند. در مقابله با دولتی که رادیو و تلویزیون و بخش مهمی از رسانه های دیگر را در دست داشت، او، کروبی و رضایی توانستند عقاید جدیدی را در صحن جامعه مطرح سازند و انحصار را از دست دولت بیرون آورند. چه عواملی باعث شد این جامعه در ظرف یک ماه از وضعیت بی تفاوتی مبدل به جامعه یی در حال غلیان شود که جوانان آن، چه دختر و چه پسر، خیابان ها را اشغال کردند و به طریق مسالمت آمیز برای کاندیداهای خود دست به تبلیغات گسترده زدند؟
برخلاف رقیب که از امکانات مالی و سیاسی گسترده یی برخوردار بود، کاندیداهای دیگر اکثراً از منابع جامعه مدنی تغذیه می شدند. بسیاری از جوانانی که در ایام تبلیغات انتخاباتی در خیابان ها حضور پیدا می کردند با امکاناتی ناچیز، چند پوستر یا روبانی سبز، وارد گود شدند تا به این ترتیب دیگران را تشویق به شرکت در انتخابات کنند. این نوع حرکت اجتماعی در جوامعی به وقوع می پیوندد که در آنها نطفه قوی از جامعه مدنی تدوین یافته ولی هنوز نهادهای سیاسی و اجتماعی نضج نگرفته اند. این نهضت اجتماعی دارای چند ویژگی است که مهم ترین آن وقوع آن در برهه یی کوتاه از زمان است (یک ماه در حرکت فعلی)؛ با ضریب بالایی از عدم قابلیت پیش بینی آن. بعد روانی - فرهنگی این حرکت اجتماعی حائز اهمیت است. مبنای آن گروه های کوچکی هستند که در مدت زمانی کوتاه موفق به توسعه و گسترش در سطح جامعه می شوند. محل حضور این گروه ها خیابان بود و شهر. خواسته این گروه ها ایجاد تحول مسالمت آمیز در سطح جامعه، به خصوص در بعد سیاسی آن است. استفاده از اینترنت و اخبار از گوش به گوش و حتی رسانه های بین المللی و بیانیه ها باعث پخش اخبار می شود.
به این نوع حرکت غربی ها نام «کامپنی» را می دهند. چه عواملی باعث شد در ایران این پدیده به این سرعت و به طریقی غیرمترقبه رخ دهد؟ علت بنیادی آن حالت عصیان جامعه یی بود که در طول چهار سال عملکرد دولت نهم در جهت عکس خواسته های اجتماعی گروه کثیری، به خصوص جوانان، عمل کرده بود. دوران هشت ساله اصلاح طلبان تحت لوای خاتمی باعث به وجود آمدن انگیزش جدیدی شد که کمترین آنها آزادی در زندگی شخصی، خودمختاری در انتخاب سبک زندگی و امکان ابراز عقاید اجتماعی و سیاسی در سطح جامعه بود. بخش عظیمی از این خواسته ها در زمان خاتمی با شکست روبه رو شد ولی نطفه اولیه آنها، یعنی ابراز وجود فردی جوانان به طریق غیرقابل برگشتی ریخته شد. آقای احمدی نژاد به خاطر سرخوردگی جامعه از دولت خاتمی که به بسیاری از وعده های خود جامه عمل نپوشانده بود، پیروز شد. عده عظیمی از رای دهندگان پای صندوق رای نرفتند و گروه هایی که طرفدار احمدی نژاد بودند، موفق شدند اکثریت آرا را از این طریق به دست آورند.
این دولت بسیاری از آزادی ها را که در زمان خاتمی این جامعه کسب کرده بود از او گرفت، سیاست اقتصادی تورم زا و رکودبخشی را اتخاذ کرد که باعث بیکاری بیشتر و صدمه پذیری مضاعف اقشار مستضعف شد. از همه مهم تر خودمختاری فردی در زندگی روزمره نیز زیر سوال رفته و نطفه اولیه جامعه مدنی که در قالب سیاست فرهنگی و اجتماعی خاتمی پدیدار شده بود، سرکوب شد. عکس العمل جامعه در انتخابات این بود که به اولین کاندیدایی که نوید رهایی از این سیاست را می داد رو آورد. عواملی که باعث مقبولیت موسوی شد چند گونه است؛ در مرحله اول، او مدت ۲۰ سال از صحنه سیاست دور شده بود. این عامل که از طرف کنشگران سیاسی منفی ارزیابی می شود، اکثریت قاطع مردم با دید مثبت به آن می نگرند. چه در این مدت موسوی در صحنه سیاسی نبود که کم وکاستی آن گریبانگیرش شود. برای بسیاری از جوانان که در اوایل انقلاب هنوز به دنیا نیامده بودند یا کودکی بیش نبودند، او شخصیتی نوین و فاقد هر نوع آلودگی در سیستم اجتماعی و سیاسی بود.
این بعد مزیتی نسبی به موسوی در مقایسه با کروبی می داد در حالی که فعالیت های سیاسی کروبی به مراتب منسجم تر و پیوسته تر از موسوی بود. علت دوم که جهشی در جامعه به وجود آورد، عملکرد آقای احمدی نژاد در مصاحبه تلویزیونی با آقای موسوی بود. در این مصاحبه رئیس جمهور به جای اینکه با تواضع و فروتنی با رقیب خود برخورد کند، الگوی رفتاری خود را بر مبنای «غرور» گذاشت. آنچه او «افشاگری» می نامد در اوایل دوره ریاست جمهوری اش ارزشمند بود، ولی پس از چهار سال سیادت که عملاً نفر دوم مملکت بود، این افشاگری حالتی ناشیانه پیدا کرد و باعث شد صداقتی که در ابتدای دوره ریاستش به او نسبت داده می شد، تبدیل به نوعی دوگانگی شود. چگونه فردی که طی چهار سال بر مسند قدرت تکیه کرده بود، افشاگری می کند در حالی که می توانست با استفاده از مکانیسم های قدرت سعی در جلوگیری از فساد اقتصادی بکند، یا مفسدان را از طریق سیستم قضایی مورد تعقیب قرار دهد؟ حمله آقای احمدی نژاد به همسر آقای موسوی نیز نتیجه عکس داد؛ موسوی مظلوم شد.
بازی با آمار که نه فقط موسوی بلکه رضایی و کروبی نیز از آن انتقاد کردند، این نتیجه را داشت که رئیس جمهور به صورت چهره یی درآمد که به خاطر تکیه زدن بر مسند قدرت حاضر است واقعیت غیرقابل انکار تورم و رکود را زیر سوال ببرد. این در حالی بود که اکثریت قاطع شهروندان اثرات منفی تورم، بیکاری و رکود را در زندگی روزمره با گوشت و پوست خود لمس می کردند. به این طریق از دید نهادینه، رئیس جمهور نمایانگر ضدارزش «عدم فروتنی» شد حتی اگر او واقعاً اعتقاد به آماری داشت که ارائه می کرد. به نظر بسیاری از شهروندان آنچه امام خمینی را در اذهان عمومی متمایز از دیگران می کرد، همانا فروتنی او و اقرار او به خطاها و طلب بخشش از مردم بود. آقای احمدی نژاد با سرسختی در مقابل جامعه ایستاد و عملاً ارزیابی اقشار عظیمی از جامعه را در ارتباط با اقتصاد نفی کرد. در اذهان عمومی الگوی رفتاری او به معنای غرور، خودبزرگ بینی و تحقیر دیگران تعبیر شد.
عملکرد رئیس جمهور کمک شایانی به بالا رفتن وجهه موسوی کرد. از روز بعد از مصاحبه تلویزیونی، موسوی نمایانگر ارزش های «راستگویی»، «فروتنی» و «رفرم» در جامعه شد.
عدم احاطه او به زبان در طول مصاحبه (بارها او کلمه «چیز» را مصرف کرد) در مقابل احمدی نژاد که زبانی رسا و گفتاری بدون تزلزل و حاضرجوابانه داشت، به جای اینکه به ضرر او تمام شود، بر یکرنگی و صداقت او در اذهان عمومی افزود. از دید بخش عظیمی از اذهان عمومی او فردی «بدون شیله پیله»، شهروندی فروتن و راستین در مقابل رقیبی ازخودراضی که سعی در تحقیر او داشت و واقعیت زندگی روزمره را ملعبه خود قرار داده بود و مسلط بر فکر و زبان خود بود، قرار گرفته بود. شرایطی که پیش آمد، این اجازه را به موسوی داد تا بر صداقت و یکرنگی خود تاکید کند و از مردم بخواهد به او رای دهند تا حق آنها را بگیرد و جامعه یی نوین را پایه گذاری کند که در آن ضدارزش ها محلی از اعراب نداشته باشند.
علت دیگری که موسوی را به جلو راند، وجود همسرش زهرا رهنورد است. بسیاری از دختران جوان همسر او را کسی دیدند که به طور نمادین خلاء ناشی از عدم وجود کاندیدای زن را در انتخابات پر می کند. زهرا رهنورد که سابقه یی طولانی در دانشگاه و در مسائل روشنفکری و هنری در ایران دارد و از دید بسیاری از بینندگان تلویزیون مظلومانه مورد تهاجم قرار گرفت، برای اولین بار در انتخابات ریاست جمهوری ایران در کنار موسوی دیده شد که زنان را ترغیب به شرکت در انتخابات می کند و با حضورش در صحنه بر لزوم مساوات بین زن و مرد در عرصه سیاسی صحه می گذارد.
عوامل اجتماعی که باعث پیشرفت برق آسای شور اجتماعی و سیاسی شد، بعد عاطفی بسیار قوی داشتند. دیدن جوانانی که روبان یا حتی لباس سبز داشتند یا ماشین هایی که عکس کاندیداها را روی شیشه ها چسبانده بودند، نوعی دعوت به شرکت بود. بسیاری از فعالان در انتخابات بدون هیچ نوع چشمداشتی، فقط به خاطر نشان دادن تمایلات دموکراتیک خود وارد صحنه شدند. پس از دوران خاتمی، بار دیگر و به طوری وسیع تر، خواسته های نسل جوان برای شرکت در صحنه سیاسی و اجتماعی، به تنها طریق ممکن یعنی آمدن در خیابان ها، به صورتی غیرقابل انکار مطرح شد. وبلاگ ها و استفاده از اینترنت و روزنامه های جدیدالتاسیس باعث اشاعه این ذهنیت شد.
مساله اساسی در آینده، تبدیل این شور و هیجان به الگوی رفتاری سازنده خواهد بود تا از طریق آن مشارکت این نسل در صحنه سیاسی تضمین شود. با در نظر گرفتن این مساله که توانایی رئیس جمهور برای ایجاد تحرک سیاسی در اجتماع محدود است، بهترین راه برای جلوگیری از سرخوردگی نسل جوان ایجاد یک حزب سیاسی دربرگیرنده است که مدیریت آن راه را برای ابراز وجود جوانان در بطن آن هموار سازد.
حرکت های اجتماعی مانند حرکت فعلی در انتخابات، شکننده و بی ثبات است. تنها عاملی که باعث ثبات آنها می شود، نهادینه شدن آنها در قالب احزاب یا چارچوب های اجتماعی است تا از این طریق آنها دچار فرسایش سریع نشوند. از طرف دیگر چون این حرکت اجتماعی بنا بر طبیعت خود دربرگیرنده بخش عظیمی از اجتماع است. راه باید هموار شود تا گروه هایی از دیگر طیف های سیاسی که اعتقاد به جامعه مدنی دارند، بتوانند در دولت آینده نقشی سازنده بازی کنند. مشارکت چشمگیر زنان در این حرکت اجتماعی لازم می سازد به زنان در سطح سیاسی نقشی درخور شأن آنها داده شود تا بتوان به سوی تساوی حقوق زن و مرد در جامعه یی که تحصیلکردگان زن هم طراز مردان در سطوح مختلف فرهنگی و علمی به فعالیت مشغولند، قدمی برداشت.
فرهاد خسروخاور
استاد جامعه شناسی مدرسه عالی مطالعات اجتماعی پاریس
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید