پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

میکی + ماد - Micki + Maude


میکی + ماد - Micki + Maude
سال تولید : ۱۹۸۴
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : تونی آدامز
کارگردان : بلیک ادواردز
فیلمنامه‌نویس : جاناتان رنولدز
فیلمبردار : هاری استرادلینگ
آهنگساز(موسیقی متن) : لی هولدریج
هنرپیشگان : دادلی مور، ایمی اروینگ، آن رینکینگ، ریچارد مالیگان، جرج گینس، والاس شان، جرج کو، جان پله‌شت و ه_. ب. هاگرتی.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۸ دقیقه.


«راب سالینجر» (مور)، مجری برنامه تلویزیونی اخبار روزِ «هی آمریکا!»، که به شدت از کارش سرخورده شده، در آرزوی فرزنددار شدن است. اما همسر او، «میکی» (رینکینگ)، حقوقدانی که به‌تازگی - با وعده انتصاب به سمت قاضی دادگاه عالی ایالت - به جمع همراهان «ایبل لنفورد» (کو)، که برای رسیدن به مقام فرمانداری کالیفرنیا می‌کوشد، پیوسته، این امر را به آینده‌ای نامعلوم موکول می‌کند. «راب» در جریان تهیه گزارشی از کنسرت یک گروه کوارتن زهی با «ماد گیلوری» (اروینگ)، نوازنده ویولن‌سل آشنا می‌شود. وقتی «میکی» قرارشان را مبنی بر گذراندن بعدازظهری در خانه به خاطر سفرش به سین‌سیناتی به هم می‌زند، «راب» همراهی با «ماد» را در یک مهمانی می‌پذیرد. آن دو خیلی زود به یکدیگر دل می‌بازند. وقتی «ماد» به او می‌گوید که باردار است، «راب» هیجان زده تصمیم می‌گیرد از «میکی» جدا شود و با او ازدواج کند. هنگامی که «راب» قصد اعلام این خبر را به «میکی» دارد، ناگهان می‌شنود که او نیز باردار است. حالا «راب» که خود را در از دست دادن هر یک از این دو زن ناتوان می‌بیند، با «ماد» نیز ازدواج می‌کند و با همراهی دوستش، «لیو برادی» (مالیگان)، از مدیران تلویزیون، برنامه روزانه‌ای تهیه می‌کند که برمبنای آن می‌تواند روزی ده ساعت را نزد هر یک از دو همسرش و دو ساعت را سر کار بگذراند. نُه ماه بعد با مشکلات متعددی از جمله مراجعه هر دو همسر به یک پزشک زنان، دکتر «الیوت قیبل» (شان) می‌گذرد. اما دردسر واقعی «راب» وقتی آغاز می‌شود که «میکی» و «ماد» با هم برای زایمان می‌روند. او پس از رفت‌وامدهای دیوانه‌وار بین اتاق‌های مجاور سرانجام در لحظه زایمان هر دو ناگزیر می‌شود به خیانت دوگانه‌اش اعتراف کند. هر دو زن تصمیم به جدائی از «راب» می‌گیرند و به او اجازه دیدار فرزندانش را نمی‌دهند. «راب» در تلاشی رقت‌انگیز از دیوار مهد کودکی که فرزند «میکی» در آن نگه‌داری می‌شود، بالا می‌رود تا کودک را ببیند. پس از یک درگیری، او و «میکی» به این توافق می‌رسند که حق دیدار فرزندش را داشته باشد، مشروط بر اینکه «ماد» را در جریان این امر قرار ندهد. «راب» قرار مشابهی با «اد» نیز می‌گذارد و به این ترتیب بخت آن را می‌یابد تا وقتی که هر دو زن سرگرم کارهای‌شان هستند از بچه‌ها نگه‌داری کند...
* این فیلم موفق و پُرفروش نشان دهنده مسیری کاری ادواردز در سال‌های دهه 1980 و تلاش مستمر او در این دوره برای تطبیق خویش با معیارها و مقتضیات خاص آن دوران است. مسیری که از ده (1979) آغاز شد و طی آن فیلم‌ساز موفق دهه 1960، به‌دنبال از سرگذراندن شکست‌های متوالی اوایل دهه 1970، توانست موقعیت خود را، در جهانِ به کلی متفاوت دهه 1980، به‌عنوان یک «هنرمند معاصر» تثبیت کند. محور فیلم، مثل ده، تغییر و تحولات نهاد خانواده در آن سال‌ها و بررسی امکان وجود اَشکال تازه‌ای سوای شکل سنتی و پذیرفته شده آن است. مور در اینجا نیز مثل ده یا (در سطحی متفاوت) مثل برت برنولدز در مردی که زنان را دوست داشت (1983)، به‌عنوان نمونه‌ای از قهرمانان آثار این دوره ادواردز، مرد میان‌سال سرگشته‌ای (کنایه‌ای از موقعیت خود ادواردز در این سال‌ها) است که به‌رغم موفقیت اجتماعی ظاهری، کمترین توفیقی در تطبیق خویش با هنجارهای اجتماعی ندارد. هرچند در نهایت مثل نمونه‌ای دیگر از این شخصیت‌ها، جان‌ریتر در به‌طور سطحی (1989)، ناچار می‌شود با این شرایط (گرچه به ظاهر) کنار بیاید. در اینجا سرانجام زندگی خانوادگی، به‌رغم تمام مشکلاتش، به‌عنوان راه‌حلی برای شخصیت اصلی مورد تأئید قرار می‌گیرد. شوخی‌های فیلم که اغلب مثل ده برمبنای بدبیاری‌هائی که مور قربانی‌شان می‌شود، شکل گرفته‌اند (از جمله شوخی خشونت‌بار شکستن گردن او یا شوخی مربوط به تغییر چهره‌اش)، سخت غیر منتظره و به همان میزان موفق‌اند. ادواردز در این صحنه‌ها نیز توانائی مثال‌زدنی‌اش در تکرار یک شوخی و استفاده چندباره از آن را به نمایش می‌گذارد. بازی مالیگان که در ساخته دیگر ادواردز در این سال‌ها، S.O.B (1981) نقش اصلی را به‌عهده داشت، از امتیازهای فیلم است.


همچنین مشاهده کنید