جوزف اندروز - Joseph Andrews

سال تولید : ۱۹۷۷
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : وودفال
کارگردان : تونی ریچاردسن
فیلمنامه‌نویس : آلن اسکات و کریس برایانت، برمبنای داستان ریچاردسن از رمانی نوشته هنری فیلدینگ.
فیلمبردار : دیوید واتکین.
آهنگساز(موسیقی متن) : جان آدیسن.
هنرپیشگان : آن - مارگرت، پیتر فرت، مایکل هوردرن، بریل رید، جیم دیل، ناتالی آگل، پیتر بول، جان گیلگود، هیو گریفیث، ونسا میلارد، تیموتی وست، وندی کریگ، رانلد پیکاپ، پتسی رولندز و کارن دوتریس.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۴ دقیقه.


«جوزف اندروز» (فرت)، پیشخدمت «لیدی بوبیِ» عاشق پیشه (آن - مارگرت)، پس از اخراج از کارش، برای دیدار محبوبه‌اش، «فانی گودویل» (آگل) راهی سفر می‌شود. در جاده هدف حمله راهزنان قرار می‌گیرد و به مهمان خانه «آقای تو - ووس» (وست) برده می‌شود. در آنجا «بتی» (میلارد)، مستخدمه مهمان خانه پیش از این که «جوزف» بتواند با معلمش، «پارسون آدامز» (هوردرن) ملاقات کند، او را به اتاق زیرشیروانی می‌برد و بعدتر «خانم اسلیپ اسلاپ» (رید)، مستخدمه «لیدی بوبی» او را از آنجا دور می‌کند. در این بین «فانی» نیز برای دیدار محبوب به راه می‌افتد، اما مودر حمله یک مرد قرار می‌گیرد و برحسب اتفاق «آدامز» نجاتش می‌دهد. مهاجم جلوی «ارباب وسترن» (گریفیث)، «آدامز» را به دزدی متهم می‌کند و او با توصیه‌نامه برادر زاده «لیدی بوبی» خلاص می‌شود. با وجود آزردگی «اسلیپ اسلاپ»، «فانی» و «جوزف» یکدیگر را می‌بینند و «آدامز» قبول می‌کند که هرچه زودتر آن دو را به عقد هم در آورد. در ضیافت شامی با یک جادوگر، «جوزف»، «فانی» را از قربانی شدن نجات می‌دهد. صبح روز بعد، یک فروشنده دوره گرد (دیل) به «جوزف» و «آدامز» در از بین بردن یاران «جادوگر» کمک می‌کند. «لیدی بوبی» برای جلوگیری از ازدواج آنان، «فانی» و «جوزف» را به جرم دزدی زندانی می‌کند. آنان قرار است با شلاق مجازات شوند، اما باز هم برادرزاده «لیدی بوبی» که به تازگی با خواهر «جوزف»، «پاملا» (دوتریس) ازدواج کرده، نجات‌شان می‌دهد «جوزف» دوباره «فانی» را از یک هتک حرمت می‌رهاند اما این بار خود با او مغازله می‌کند. «آدامز» که از زیاده‌روی‌های «جوزف» پیش از ازدواج شوکه شده، مراسم ازدواج را جلو می‌اندازد؛ اما از فروشنده دوره‌گردی می‌شنود که «فانی» بچه سرراهی (یک کولی بزرگش کرده) و خواهر «جوزف» است. خوشحال «لیدی بوبی» از این ماجرا دیری نمی‌پاید چرا که معلوم می‌شود «جوزف» پسر نامشروع او از «آقای ویلسن» (پیکاپ) است (که کولی‌ها او را ربوده‌اند ولی وقتی مریض شده نزد «گامر اندروز» / رولندز گذاشته‌اند که مثل پسرش بزرگش کرده است). در اینجا «جوزف» و «فانی» با هم ازدواج می‌کنند.
* اقتباس ریچاردسن از رمان پُرآوازه فیلدینگ اگرچه به پای اقتباس قبلی از این نویسنده، تام جونز (ساخته خود ریچاردسن، 1963)، نمی‌رسد اما همچنان در اجرای سبک پُرپیچ و خم ماهرانه و پُر از رویداد فیلدینگ موفق است. هرچند که حاصل کار ریچاردسن به خاطر پرداختن به شخصیت‌های فرعی که در رمان به خوبی پرداخته شده‌اند و در فیلم به شکلی گذرا معرفی می‌شوند، مغشوش و آشفته است.