پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا
گمشدگان شبستان (رمان)
تاریخ نشر : ۸۴۰۱۲۳
تیراژ : ۱۰۰۰
تعداد صفحه : ۱۲۸
نوبت چاپ : ۱
شابک : ۹۶۴-۸۲۹۹-۱۵-۳
رده دیویی : ۸fa۳.۶۲
نوع اثر : تالیف
زبان کتاب : فارسی
قطع : رقعی
جلد : شومیز
محل نشر : تهران
نویسنده : اصغری - حسن
این رمان کوتاه روایتگر سلوک و کشمکش روحی چند شاعر و نویسنده است که در غربت پهنهی زندگی اجتماعی گم شدهاند و در محدودهی حصارهای ایجاد شده دست و پا میزنند تا دریچهای بیابند و به هوای آزاد آن چنگ زنند و نفس آسوده بکشند. شخصیتهای داستان با سایههای ترسناک، زندگی اندوهباری را سپری میکنند. روابط آنها با دیگران یک طرفه است و هیچ گونه نگاه مشترکی وجود ندارد. آنها زندگی و سلوک روحی را با نگاه ویژهی خویش در شکل و شمایلی میبینند که دیگران آن گونه نمیبینند. آدمهای داستان هر یک در لاک نگاه خویش میچرخند و قادر به درک و دریافت یک دیگر نیستند. در فصل پایانی رمان، بیمارستانی به تصویر کشیده شده که آدمهای رمان در یک اتاق آن گرد آمدهاند تا فاجعهای را که بر زندگیشان چیره شده است در اوج نشان بدهند. رمان 'گم شدگان شبستان' با آمیزگاری دو شیوهی روایت عینی و ذهنی نگارش یافته و ساختار خیالی و فرا واقعی در بافت بعضی فصلهای آن به چشم میزند. این صحنه تصویر زندگی روحی یکی از شخصیتهای رمان است: 'روی پهنهی پاروی نانوایی دراز کشیده بودم که شاطر نانوایی، پارو را هل داد. پهنهی پارو سر خورد توی تنور و شعلهی آتش کنج تنور به سویم زبانه کشید. جیغ کشیدم که صدایم در تنور تکرار شد و افتاد روی سر خودم. دیدم لباس بر تنم نیست و عریان در پهنهی پارو دراز کشیدهام و صدای جزجز سوختن گوشت تنم را میشنیدم. دو آدم عریان دیگر هم که به قد ماهی بودند، لغزیدند توی تنور. آنها آرام آرام سرخ و کبابی شدند و جزجز سوختن گوشت تنشان در تنور میپیچید'.
تیراژ : ۱۰۰۰
تعداد صفحه : ۱۲۸
نوبت چاپ : ۱
شابک : ۹۶۴-۸۲۹۹-۱۵-۳
رده دیویی : ۸fa۳.۶۲
نوع اثر : تالیف
زبان کتاب : فارسی
قطع : رقعی
جلد : شومیز
محل نشر : تهران
نویسنده : اصغری - حسن
این رمان کوتاه روایتگر سلوک و کشمکش روحی چند شاعر و نویسنده است که در غربت پهنهی زندگی اجتماعی گم شدهاند و در محدودهی حصارهای ایجاد شده دست و پا میزنند تا دریچهای بیابند و به هوای آزاد آن چنگ زنند و نفس آسوده بکشند. شخصیتهای داستان با سایههای ترسناک، زندگی اندوهباری را سپری میکنند. روابط آنها با دیگران یک طرفه است و هیچ گونه نگاه مشترکی وجود ندارد. آنها زندگی و سلوک روحی را با نگاه ویژهی خویش در شکل و شمایلی میبینند که دیگران آن گونه نمیبینند. آدمهای داستان هر یک در لاک نگاه خویش میچرخند و قادر به درک و دریافت یک دیگر نیستند. در فصل پایانی رمان، بیمارستانی به تصویر کشیده شده که آدمهای رمان در یک اتاق آن گرد آمدهاند تا فاجعهای را که بر زندگیشان چیره شده است در اوج نشان بدهند. رمان 'گم شدگان شبستان' با آمیزگاری دو شیوهی روایت عینی و ذهنی نگارش یافته و ساختار خیالی و فرا واقعی در بافت بعضی فصلهای آن به چشم میزند. این صحنه تصویر زندگی روحی یکی از شخصیتهای رمان است: 'روی پهنهی پاروی نانوایی دراز کشیده بودم که شاطر نانوایی، پارو را هل داد. پهنهی پارو سر خورد توی تنور و شعلهی آتش کنج تنور به سویم زبانه کشید. جیغ کشیدم که صدایم در تنور تکرار شد و افتاد روی سر خودم. دیدم لباس بر تنم نیست و عریان در پهنهی پارو دراز کشیدهام و صدای جزجز سوختن گوشت تنم را میشنیدم. دو آدم عریان دیگر هم که به قد ماهی بودند، لغزیدند توی تنور. آنها آرام آرام سرخ و کبابی شدند و جزجز سوختن گوشت تنشان در تنور میپیچید'.
همچنین مشاهده کنید