شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

پائولو کوئیلو


پائولو کوئیلو
این نویسنده كه آوازه داستان های او جهان را فراگرفته ، با كتاب <<كیمیاگر>> به شهرت جهانی رسید. او یكی ازتاثیرگذارترین نویسندگان قرن نو می باشد. كتابهای وی به ۵۶ زبان ترجمه شده و جزو پرفروشترین كتابهای سالهای اخیر می باشد و بیشتر عامه پسند است . حال به توصیف زندگی او و فهرستی از كتابهایش می پردازیم .پائولو در سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو در خانواده ای متوسط چشم به جهان گشود. پدرش <<پدرو>> مهندس و مادرش <<لیژیا>> خانه دار بود. او در هفت سالگی به مدرسه عیسوی های <<سن ایگناسیو>> در ریودو ژانیرو رفت و در آنجا هدف آینده اش را، كه نویسندگی بود، پیدا كرد. وی در مدرسه در مسابقات شعر شركت و جایزه های ادبی را از آن خود می كرد. پائولو همچنین برای روزنامه دیواری مدرسه خواهرش <<سونیا>> مقاله ای نوشت كه آن مقاله نیز جایزه گرفت ، اما والدین پائولو تصمیم های دیگری برای او در نظر گرفته بودند. آنها می خواستند او مهندس شود، ولی شور و شوق نویسندگی در وجود پائلو از بین نمی رفت ; از این رو وقتی با مخالفتهای والدین خود روبه رو شد، شروع به نزاع با پدر و مادرش كرد. آنها كه فكر می كردند او دچار بحرانهای روانی شده ، پائولو را تا ۱۷ سالگی در بیمارستان روانی بستری كردند و بارها تحت درمان الكترو شوك قرار دادند، اما پائولو هر بار كه از بیمارستان مرخص می شد، قلم را برمی داشت و مقاله و داستان می نوشت . پدر و مادرش نمی دانستند با او چه كار كنند; چرا كه پائولو رویاهای آنان را نقش برآب كرده بود. روانپزشكان معتقد بودند <<پائولو>> دیوانه نیست ، بلكه به دنبال هدفش پافشاری می كند.
پس از مدتی بالاخره پائولو كتاب <<ورونیكا تصمیم می گیرد بمیرد>> را نوشت و مورد استقبال ناشران قرار گرفت . او برای این كه خواسته پدر ومادرش را هم اجرا كند، به تحصیل ادامه داد ووارد دانشگاه شد، اما دانشگاه و مهندسی برایش لذت بخش نبود و دوباره به تئاتر روی آورد.وی در سال ۱۹۷۳ داستانهای مصور آزادی خواهانه ای علیه دیكتاتوری برزیل نوشت و درنتیجه به زندان افتاد، ولی بعد از آزادی بار دیگرمقالات ضددیكتاتوری نوشت و به چاپ رساند واین بار نیز او را دستگیر كردند و به شكنجه گاه نظامی فرستادند، اما او ترفندی را برای آزادشدن به كار گرفت و خود را به دیوانگی زد و بعد ازبستری شدن در بیمارستان روانی آزاد شد.پائولو در ۲۶ سالگی با زنی آشنا شد كه بعدها با او ازدواج كرد و بعد همراه همسرش در سال ۱۹۷۷ به لندن رفت و در آنجا شروع به نوشتن كرد، اما یك سال بعد به برزیل بازگشت و مدیراجرایی شركت تولید موسیقی شد. او سه ماه بعد از همسرش جدا و همچنین از كارش اخراج شد و چندی بعد با یكی از دوستان دوران دبستانش به نام <<كریستینا اویتیسیكا>> آشناشد و با هم ازدواج كردند و هنوز هم با هم زندگی می كنند. كوئیلو در سال ۱۹۸۸ كتابی را با نام <<كیمیاگر>>در قالب داستانی استعاری نوشت كه ابتدا در۹۰۰ نسخه به چاپ رسید و سریع به فروش رفت وپس از آن به ۵۰ هزار و سپس در میلیون ها نسخه به فروش رفت .پائولو بعد از آن در سال ۱۹۹۰ كتاب <<بریدا>>را منتشر كرد كه این كتاب نیز به خوبی فروش رفت و مانند كتاب كیمیاگر ركورد فروش كتاب سال را شكست . این كتابها در كشورهای دیگر نیز از جمله ایران ، انگلیس و پرتغال ترجمه شد و به فروش رفت .
پائولو در ماه مه ۲۰۰۰ به ایران سفر كرد. اواولین نویسنده غیر مسلمانی بود كه بعد از انقلاب به ایران سفر و رسما از ایران حق التالیف دریافت كرد. پائولو در ایران تصور نمی كرد با استقبال زیادی روبه رو شود; زیرا فكر می كرد از نظر فرهنگی از ایران دور است ، اما هزاران خواننده ایرانی در كنفرانس ها و مراسم امضای كتاب اوشركت كردند.او در همان سال رمان <<شیطان و دوشیزه پریم >> را در ایران ، برزیل و پرتغال به چاپ رساند.ناگفته نماند كه او به همراه همسرش كریستینا یك موسسه <<حمایت از كودكان بی سرپرست وسالمندان بی خانمان برزیلی >> را در برزیل تاسیس كردند.پائولو كوئیلو در اكتبر سال ۲۰۰۲ جایزه <<هنرپلانتاری >> را از باشگاه بوداپست در فرانكفورت دریافت كرد. كیمیاگر تاكنون توسط ده ها گروه تئاتر حرفه ای در ۵ قاره جهان به روی صحنه رفته و سایر آثار وی نیز مانند <<ورونیكا تصمیم می گیردبمیرد>> و <<كنار رود پیدرا نشستم و گریستم >> بر روی صحنه تئاتر، بسیار موفق بوده است .
منبع : مجله خانواده سبز


همچنین مشاهده کنید