جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

۱۸ آذر ـ ۹ دسامبر ـ انتخابات پارلمانی هفتم دسامبر ۲۰۰۳ روسیه و نتایجی که به دست داد: تزلزل فرضیه های قدیمی دمکراسی و گرایش به ناسیونال سوسیالیسم


انتخابات پارلمانی روسیه كه یكشنبه هفتم دسامبر ۲۰۰۳ برگزار شد ، واقعیات متعدد به دست داد كه در خور توجه و بررسی اند؛ ازجمله این که این انتخابات این فرضیه را یك گام دیگر به اثبات نزدیكتر كرده است كه در عمل، تعاریف دمكراسی و راه و روش تحقق آن ، انتظار اندیشمندانی كه آنها را در طول تاریخ بیان داشته اند برآورده نمی سازند. بنا براین با توجه به تجربه قرن ۲۰ و سه سال اخیر ، باید راههای دیگری ارائه شود تا بشر به دمكراسی واقعی كه حق اوست برسد .
تجربه های قرن بیستم ثابت کرد که انتخاب یك الگوی واحد در این زمینه برای همه جوامع بشری غیر منطقی است. متقاضیان یافتن راههای دیگر برای رسیدن به دمكراسی حقیقی بر این نظر خود پا فشاری می كنند كه سیاستمداران و در نتیجه دولتمردان پس از انتخاب شدن ، راه خود را می روند كه متفاوت از راه و منافع مردم و حتی كشور است و بنا براین ، این طرز حكومت به مراتب بدتر از سلطنت مطلقه است كه دست كم سلاطین عهد قدیم و نیز بیشتر دیکتاتورها دلسوزی و علاقمندی بیشتری به وطن داشتند. اینک دیگر روشن است که تعاریف دمکراسی برای "ا نسان آگاه - انسا ن حائز پیش شرط های متعدد " است و در وضعیت موجود کارایی ندارد و تا افراد یک جامعه آمادگی لازم را نداشته باشند و به عبارت دیگر حائز پیش شرطها نباشند ، دمکراسی تحقق نمی یابد و تنها فرصت طلبان جویای قدرت آن را دستاویز قرار می دهند که این عمل از تکامل سیاسی جامعه جلوگیری می کند.
مثال روسیه به این سبب كامل و جامع است كه درآنجا بی سواد و كسی كه در حد متعارف از فلسفه سیاسی و حكومت بی خبر باشد وجود ندارد. با وجود این ، و بیم هایی كه وجود داشته ، شمار شركت كنندگان در انتخابات هفتم دسامبر ۲۰۰۳ روسیه تنها کمی از ۵۰ درصد واجدین دادن رای بیشتر ، و طبق آمار دولت مربوط شش در صد كمتر از دوره پیش بود. به گزارش رسانه ها ، رای دهندگانی كه به مراكز رای گیری مراجعه كرده بودند حتی نام برخی از احزاب بعضا خلق الساعه ۲۳ گانه را نشنیده بودند و آیین نامه انتخابات كه به «فرد» رای دهند و یا «حزب» آنان را گیج كرده بود .
بسیاری از رای دهندگان هنگامی كه در فهرست نامزدها ،اظهاریه برخی از آنان را می دیدند كه مدعی شده بودند اموالی ندارند و می دانستند كه دارند و آشگارا دروغ گفته بودند از دادن رای منصرف می شدند. برای رای دهندگان هضم این نكته ثقیل بود كه چرا باید به حزب « روسیه متحد » كه از سوی وزیران كابینه جاری تاسیس شده است تا با این ابزار همچنان در قدرت باقی بمانند رای بدهند و هنگامی كه شنیدند این حزب دولت بیشتر از سایر احزاب رای به دست آورده ( ۳۶ درصد آراء) و با ائتلاف با احزاب همسو در دوره آینده پارلمان به آسانی خواهد توانست لوایح دلخواه دولت پوتین را تصویب كند و حتی با اصلاح قانون اساسی این امکان را فراهم آورد كه او بتواند بیش از دو دوره متوالی رئیس جمهور شود به دهان دبیر اول حزب كمونیست كه گفته است : این انتخابات یك نمایش مسخره بود ، صندوقها را از قبل پر كرده بودند و ... نگاه كنند.
انتخابات هفتم دسامبر ۲۰۰۳ روسیه نكات قابل ملاحظه دیگری هم داشت از جمله گرایش رای دهندگان به احزاب ناسیونالیست بود، به گونه ای كه حزب ژیرینوفسكی پس از یك عقب نشینی ، شانه به شانه حزب كمونیست بالا آمد و با به دست آوردن ۱۱ و شش دهم کل آراء سوم شد. حزب ناسیونال سوسیالیستی كه اخیرا از بطن حزب كمونیست بیرون آمده است ۹ در صدآراء که چشمگیر بود به دست آورد . در عوض دو حزب لیبرالیست هوادار غرب( یابلوکو و حزب اتحاد نیروهای درست ) كه قبلا آراء چشمگیر داشتند نتوانستند به نصاب پنج درصد آراءبرسند و از صحنه حذف شدند.
گروه پانصد نفری ناظران بین المللی از جمله فرستادگان شورای اروپا و سازمان همکاری و امنیت اروپا نحوه برگزاری انتخابات هفتم دسامبر ۲۰۰۳ روسیه فدراتیو را منصفانه ندانسته و ضمن گزارش موارد بی نظمی اعلام کرده اند که حزب وزیران و مقامات دولتی به نام " روسیه متحد " از همه امکانات دولت از جمله رسانه های دولتی برای تبلیغ و ... برخوردار بود. با توجه به این انتقادها ، دولتهای اروپایی و نیز دولت آمریکا زبان به انتقاد گشودند و رسانه های اروپای غربی این پرسش را مطرح ساخته اند : ... بالاخره روسیه می خواهد که استاندارد انتخاباتی اروپا را رعایت کند ، یانه ؟.
این رسانه ها رای گیری روسیه را " انتخابات اسمی " که در آن تقلب آشگار دیده شد نام برده اند. پوتین و مقامات مربوط روسیه این اتهامات را رد کرده اند . بعضی منابع روس اشاره کرده اند که پیروزی ناسیونالیستها ی روسیه در این انتخابات غرب را نگران ساخته است و این نگرانی تا به آنجا ست که برخی رسانه های اروپای غربی نوشته اند که صدای پای ناسیونال سوسیالیسم (اشاره به حزب نازی آلمان ) این بار از روسیه به گوش می آید.
نتیجه دیگر این انتخابات كه چشمگیر تر از موارد دیگر است؛ گرایش روسها به ناسیونال سوسیالیسم است كه تقویت این گرایش همه حسابهای غرب را برهم خواهد زد ، زیرا یك روسیه ناسیونالیست برای غرب به مراتب ترس آورتر از یك روسیه كمونیست است. روسیه كمونیست از آن چه كه داشت استفاده نكرد و آنها را از دست داد ، ولی روسیه ناسیونالیست در بكار بردن آن چه را كه دارد تامل نخواهد كرد. این گرایش را غرب ، با رفتار خود باعث شد؛ ناتو را بر خلاف قولی كه در پایان دهه ۱۹۸۰ داده بود تا مرزهای شوروی سابق گسترش داد و اینک سخن از ورود به آن به میان می آورد ، در امور گرجستان و دولت باكو و قرقیزستان به مداخله دست زد و در كاپیتالیسی كردن جامعه ای كه بیش از ۷۰ سال سوسیالیست بود اصرار بیش از حد ورزید، از میلیونرهای نوخاسته با همه فسادشان به حمایت برخاست و ....
روسهایی که به دو حزب ناسیونالیست روسیه رای داده اند می گویند : احساسات ملی آمریکاییان از ۱۹۸۰ رو به گسترش گذارده ؛ روی بدنه خودروهای شخصی آنان پرچم کشورشان نقش گرفته ، روزهای تعطیل بر سردر خانه های خود پرچم آمریکا می زنند ، رسانه های آنان پر است از مطالب میهنی، و به کسی اجازه نمی دهند که بگوید بالای چشم آمریکا ابروست ، و در این شرایط چرا ما پرچم وطن به دست نگیریم . آمریکاییان چون کشورشان مهاجرنشینی از ملیت های مختلف است واژه " میهندوستی ‍‍Patriotism " به کار می برند و دیگر ملل از جمله ما ، واژه " ملی گرا یی Nationalism " ، که در عمل میان دو واژه فرقی نیست و یک مفهوم را می رسانند - تفاوت تنها در این است که هیتلر از واژه " ملی گرایی = ناسیونالیسم " استفاده کرد!.
منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز


همچنین مشاهده کنید