پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

دکترشریعتی


دکترشریعتی
دکترشریعتی در سوم آذر۱۳۱۲در روستای مزینان از توابع سبزوار در خانواده ای مذهبی‌چشم به جهان گشود. پدر او استاد محمد تقی شریعتی مردی عالم به علوم نقلی و عقلی و استاد دانشگاه بود. شریعتی در سال ۱۳۲۴ به دانشگاه ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد شد و رشته ادبیات را برگزید.
در همین سال علی با یکی از هم کلاسی ها به نام پوران شریعت رضوان (خواهر شهید مهدی شریعت رضوان، یکی از سه شهید ۱۶ آذر) ازدواج کرد. وی در این زمان در جریان مبارزات نهضت مقاومت ملی به همراه پدرش دستگیر و روانه زندان شد.
معلم انقلاب در سال ۱۳۳۷ پس از دریافت در رشته ادبیات فارسی به علت شاگرد اول شدن به فرانسه برای ادامه تحصیل فرستاده شد. وی در آنجا به تحصیل علومی چون جامع شناسی، مبانی تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت و با استادان بزرگی چون ماسینیون گوریچ و سارتر و... آشنا شد و از علم آنان بهره های بسیاری برد. وی پس از چهار سال تحصیل با اخذ مدرک دکترا در رشته های جامع شناسی مذهبی و تاریخ ادیان به ایران باز می گردد.
● گزیده ای از وصیت نامه دکتر علی شریعتی
خدا را سپاس می گذاریم که عمر را به خواندن و نوشتن گذراندم که بهترین شغل را در زندگی مبارزه برای آزادی مردم و نجات ملتم می دانستم و اگر این دست نداد بهترین شغل یک آدم خوب معلمی است و نویسندگی و من از ۱۸ سالگی کارم این بود، و عزیزترین و گرانقدرترین ثروتی که می توان به دست یافت محبوب بودن و محبتی زاده ایمان و من تنها اندوخته ام این ونسبت به کارم و شایستگیم ثروتمند و جز این هیچ ندارم و امیدوارم این میراث را فرزندانم نگاه دارند، و این پول را رنج دهند و ربای آن را بخورند که حلالترین لقمه است و حماسه ام این کارم گفتن و نوشتن بود.
یک کلمه را در پای خوکان نریختم، یک جمله را برای مصلحتی حرام نکردم و قلمم همیشه میان من و مردم در کار بود و جز دلم یادمانم کسی را و چیزی ر نمی شناخت فخرم در برابر هر مقتدرتر از خودم مبتکرترین بودم و در برابر هر ضعیف از خودم متواضع ترین، و آخرین وصیتم به نسل جوانی که وابسته آنم و از آن میان به خصوص روشنفکران و از این میان بالاخص شاگردانم که هیچ وقت جوانان روشنفکر همچون امروز نیمی از آنچه را در این معامله از دست می دهند و بسیار گرانبهاتر از آن چیزی است که به دست می آورند. شرافت مرد همچون بکارت یک زن است، اگر یکبار لکه دار شود دیگر هیچ چیز جبرانش را نمی تواند بکند و دیگر اینکه نخستین رسالت ها کشف بزرگترین جدول غامضی است که از آن کمترین خبری نداریم و آن متن مردم است.
چیش از آنکه به هر مکتبی بگرویم باید زمانی برای حرف زدن با مردم بیاموزیم و اکنون لنگیم.ما از آغاز پیدایشمان آنها را از یاد بردیم و این بیگانگی قبرستان همه ی آرزوهای ما و دفن کننده ی همه ی تلاشهای ماست و آخرین سخنم با آنها که با نام روشنفکری، گرایش مذهبی مرا ناشناخته و قالبی می کوبیدند، اینکه ایمان در دل من عبارت از آن سیر صعودی است که پس از رسیدن به بام عدالت اقتصادی به معنای علمی کلمه و آزادی انسانی به معنای غیر بوروژوازی اصطلاح در زندگی آدمی آغاز می شود.
اگر تنهاترین تنهایان شوم، باز هم خدا هست، واو جانشین همه ی نداشتن هاست نفرین و آفرین ها یی بی ثمر است اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد تو مهربان جاودان آسیب ناپذیر من هستی.
ای پناهگاه ابدی! تو می دانی و می توانی جانشین همه ی بی پناهان شوی[۱].
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان


همچنین مشاهده کنید