پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

۲۴ بهمن ـ ۱۳ فوریه ـ ناتو در مرزهای شرقی ایران!


تصمیم۱۱ فوریه ۲۰۰۵ وزیران ۲۶ گانه كشورهای عضو «ناتو» دایر بر این كه نیرو به غرب افغانستان بفرستند و این نیروها در هرات و سه شهر دیگر نزدیك به مرز ایران مستقر شوند جلب توجه اصحاب نظر را كرده بود زیرا كه برخی از روسها را به خشم آورده و پاره ای از هندیان و چینیان را نگران ساخته است. این تصمیم در نشست دو روزه وزیران ناتو در «نیس» فرانسه گرفته شد. دولتهای عضو ناتو كه تا چند سال قبل بیش از ۱۴ كشور نبودند این تصمیم را «اقدامی برای حفظ صلح در افغانستان» اعلام كرده اند، ولی ناظران بی طرف آن را گامی در جهت توسعه ناتو دانسته اند كه شاید بخواهد تا آن سوی مرزهای شرقی ایران گسترش یابد و شش هزار كیلومتر فراتر از اقیانوس اطلس شمالی برود.
به گزارش منابع خبر، روسهایی كه تلفات ۱۵ هزارنفری دهه ۱۹۸۰ خود را در افغانستان و عمدتا با پول و تحریك و كمك نظامی غرب می دانند به خشم آمده اند و می گویند كه قرار بود پس از انحلال پیمان ورشو، ناتو هم منحل شود كه می بینیم در غیاب شوروی دست به گسترش خود زده و دارد روسیه را محاصره می كند. این روسها كه نرمش «پوتین» در برابر غرب را عامل تشویق ناتو به گسترش می دانند سئوال می كنند: چه فرقی است میان ورود نیروهای ما به افغانستان در دهه ۱۹۸۰ كه به دعوت دولت وقت كابل صورت گرفت و استقرار فعلی ناتو؟. در آن زمان، اعضای ناتو حتی بازیهای المپیك را هم برضد ما تحریم كردند. باقی ماندن چند ساله ما در افغانستان به خاطر تحریكات و مقابله غیر مستقیم آنها بود. آنها اینك از برگزاری انتخابات، استقرار دمكراسی و حكومت قانون در افغانستان سخن می گویند؛ اگر چنین است، پس چرا نیروهای خود را در آن سرزمین افزایش می دهند و می خواهند شكل استقرار كامل به آن بدهند. اگر افغانستان دارای دولت قانونی شده است كه دیگر نیاز به نیروی خارجی نباید داشته باشد. وقتی مردم دولتی را انتخاب كنند خودشان باید آن دولت را محافظت كنند. در دهه ۱۹۸۰ سربازان لیتوانیایی به نام ارتش شوروی به افغانستان رفتند و اینك همان سربازان می خواهند با پرچم ناتو به آنجا باز گردند!. در میان این روسهای خشمگین، شماری از نظامیان این كشور كه در دهه ۱۹۸۰ در افغانستان بودند دیده می شوند. همین عده سكوت بیش از حد پوتین در برابر ناتو را كاری نابجا می دانند. آنان اتحادیه اروپا را عملا بال سیاسی ـ بازرگانی ناتو می پندارند كه از هم جدایی ندارند و بیشتر اعضایشان مشترك است.
در این زمینه، هندیان نگران هستند كه استقرار ناتو در افغانستان كه دنباله سیاست و برنامه های قرن ۱۹ انگلستان است سبب پشتگرمی هر چه بیشتر پاكستان به آن اتحادیه شود و حتی ناتو بهانه برای استقرار در پاكستان به دست آورد.
نگرانی چینیان عمیق تر به نظر می رسد زیرا كه آمریكا (عضو بزرگتر ناتو) هم اكنون در آسیای میانه كه دروازه ضعیف تر چین است نیروی نظامی دارد. چین از دیر زمان در ایالتهای غربی خود دشواری هایی داشته است.
اصحاب نظر با توجه به این وضعیات گفته اند كه افغانستان با این كه به دریا راه ندارد با قرار گرفتن میان روسیه، چین ، هند و ایران اهمیت استراتژیك خود را همچنان حفظ كرده است ولی ناتو پیش از استقرار در هرات لازم است كه قرارداد ایران و انگلستان بر سر هرات را كه در پاریس نوشته شد و رئیس دولت وقت فرانسه به عنوان شاهد امضای خود را پای آن گذارد ملاحظه و مرور كنند.
معدودی از مفسران كه افسانه بن لادن و تروریسم القاعده را بهانه انجام برخی برنامه های بین المللی می پندارند پیشنهاد می كنند كه مبارزه با این دو عامل به سازمان ملل و در نتیجه همه دولتها واگذار شود تا بهانه بسط نفوذ و مداخله نظامی بعضی دولتهای معین قرار نگیرد. اگر تروریسم القاعده یك مسئله جهانی است قاعدتا باید حل آن به سازمان ملل و مساعی جهانی سپرده شود.
تصمیم۱۱ فوریه ۲۰۰۵ وزیران ۲۶ گانه كشورهای عضو «ناتو» دایر بر این كه نیرو به غرب افغانستان بفرستند و این نیروها در هرات و سه شهر دیگر نزدیك به مرز ایران مستقر شوند جلب توجه اصحاب نظر را كرده بود زیرا كه برخی از روسها را به خشم آورده و پاره ای از هندیان و چینیان را نگران ساخته است. این تصمیم در نشست دو روزه وزیران ناتو در «نیس» فرانسه گرفته شد. دولتهای عضو ناتو كه تا چند سال قبل بیش از ۱۴ كشور نبودند این تصمیم را «اقدامی برای حفظ صلح در افغانستان» اعلام كرده اند، ولی ناظران بی طرف آن را گامی در جهت توسعه ناتو دانسته اند كه شاید بخواهد تا آن سوی مرزهای شرقی ایران گسترش یابد و شش هزار كیلومتر فراتر از اقیانوس اطلس شمالی برود.
به گزارش منابع خبر، روسهایی كه تلفات ۱۵ هزارنفری دهه ۱۹۸۰ خود را در افغانستان و عمدتا با پول و تحریك و كمك نظامی غرب می دانند به خشم آمده اند و می گویند كه قرار بود پس از انحلال پیمان ورشو، ناتو هم منحل شود كه می بینیم در غیاب شوروی دست به گسترش خود زده و دارد روسیه را محاصره می كند. این روسها كه نرمش «پوتین» در برابر غرب را عامل تشویق ناتو به گسترش می دانند سئوال می كنند: چه فرقی است میان ورود نیروهای ما به افغانستان در دهه ۱۹۸۰ كه به دعوت دولت وقت كابل صورت گرفت و استقرار فعلی ناتو؟. در آن زمان، اعضای ناتو حتی بازیهای المپیك را هم برضد ما تحریم كردند. باقی ماندن چند ساله ما در افغانستان به خاطر تحریكات و مقابله غیر مستقیم آنها بود. آنها اینك از برگزاری انتخابات، استقرار دمكراسی و حكومت قانون در افغانستان سخن می گویند؛ اگر چنین است، پس چرا نیروهای خود را در آن سرزمین افزایش می دهند و می خواهند شكل استقرار كامل به آن بدهند. اگر افغانستان دارای دولت قانونی شده است كه دیگر نیاز به نیروی خارجی نباید داشته باشد. وقتی مردم دولتی را انتخاب كنند خودشان باید آن دولت را محافظت كنند. در دهه ۱۹۸۰ سربازان لیتوانیایی به نام ارتش شوروی به افغانستان رفتند و اینك همان سربازان می خواهند با پرچم ناتو به آنجا باز گردند!. در میان این روسهای خشمگین، شماری از نظامیان این كشور كه در دهه ۱۹۸۰ در افغانستان بودند دیده می شوند. همین عده سكوت بیش از حد پوتین در برابر ناتو را كاری نابجا می دانند. آنان اتحادیه اروپا را عملا بال سیاسی ـ بازرگانی ناتو می پندارند كه از هم جدایی ندارند و بیشتر اعضایشان مشترك است.
در این زمینه، هندیان نگران هستند كه استقرار ناتو در افغانستان كه دنباله سیاست و برنامه های قرن ۱۹ انگلستان است سبب پشتگرمی هر چه بیشتر پاكستان به آن اتحادیه شود و حتی ناتو بهانه برای استقرار در پاكستان به دست آورد.
نگرانی چینیان عمیق تر به نظر می رسد زیرا كه آمریكا (عضو بزرگتر ناتو) هم اكنون در آسیای میانه كه دروازه ضعیف تر چین است نیروی نظامی دارد. چین از دیر زمان در ایالتهای غربی خود دشواری هایی داشته است.
اصحاب نظر با توجه به این وضعیات گفته اند كه افغانستان با این كه به دریا راه ندارد با قرار گرفتن میان روسیه، چین ، هند و ایران اهمیت استراتژیك خود را همچنان حفظ كرده است ولی ناتو پیش از استقرار در هرات لازم است كه قرارداد ایران و انگلستان بر سر هرات را كه در پاریس نوشته شد و رئیس دولت وقت فرانسه به عنوان شاهد امضای خود را پای آن گذارد ملاحظه و مرور كنند.
معدودی از مفسران كه افسانه بن لادن و تروریسم القاعده را بهانه انجام برخی برنامه های بین المللی می پندارند پیشنهاد می كنند كه مبارزه با این دو عامل به سازمان ملل و در نتیجه همه دولتها واگذار شود تا بهانه بسط نفوذ و مداخله نظامی بعضی دولتهای معین قرار نگیرد. اگر تروریسم القاعده یك مسئله جهانی است قاعدتا باید حل آن به سازمان ملل و مساعی جهانی سپرده شود.
منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز


همچنین مشاهده کنید