چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

لطیفه‌های رسیده در هفته سوم اسفند ماه


لطیفه‌های رسیده در هفته سوم اسفند ماه
یك بار می‌خواهند یك نفر را تنبیه كنند، او را داخل یك اتاق گرد زندانی می‌كنند و می‌گویند برو یك گوشه بنشین!
□□□
اولی: شنیده‌ام پدرت در سینما كار می‌كند. بگو چند تا بلیت مجانی به ما بدهد تا برویم فیلم تماشا كنیم. دومی: من هم شنیده‌ام كه پدر تو در بانك كار می‌كند. بگو مقداری پول به ما بدهد تا برویم خرج كنیم!
□□□
معلم: سعید! اگر تو نسبت به دوستان كوچك‌ترت مهربان باشی و هیچ وقت به آنها آزار نرسانی، می‌دانی درباره‌ات چه فكر می‌كنند؟ سعید: بله آقا! آنها می‌گویند كه ازشان می‌ترسم!
□□□
پسر: بابا دیدی توی سیرك چطور شعبده باز دستمال را تبدیل به گل كرد؟ چقدر شعبده باز ماهری بود! پدر: اگه این طوره پسرم، خودت هم شعبده باز ماهری هستی چون به راحتی یك دسته اسكناس را تبدیل به یك توپ می‌كنی!
□□□
دكتر: آقا جان! بفرمایید بیماری شما چیست؟ بیمار: هر چه شما صلاح بدانید.
□□□
دبیر فیزیك: اگر بخواهیم ساختمانی را سیم‌كشی كنیم و لامپ‌های اتاق را به طور انشعابی ببندیم، چه می‌كنیم؟ دانش آموز: اجازه آقا! سیم‌كش می‌آوریم.
□□□
معلم به دانش آموز: ساعت را بخش كن! دانش آموز: اول «سا» دوم «عت». معلم: صداشو بكش! دانش آموز: تیك تاك! تیك تاك!
□□□
دكتر: چرا دوایت را مرتب نمی‌خوری؟ بیمار: آخه آقای دكتر، روی شیشه نوشته است، مواظب باشید، در شیشه، همیشه بسته باشد.
□□□
معلم: سعید فعل خوردن را صرف كن! سعید: آقا اجازه! با قاشق و چنگال؟
□□□
اولی: اسم پسرت را چه گذاشتی؟ دومی: سامان. اولی: سیمان بگذاری بهتر است، سنگین‌تر است!
□□□
اولی: من یك پسر دارم كه هر روز بیشتر شبیه من می‌شود؟ دومی: اگر وقت داری ببر دكتر تا جلوی این بیماری را بگیرد!
□□□
معلم: حمید، با «ح» جمله بساز! دانش آموز: حسن دیروز به مدرسه رفت. معلم: حالا با «چ» جمله بساز. دانش آموز: چه قدر بگویم، حسن دیروز به مدرسه رفت!
□□□
اولی: با عمویت كجا می‌روی؟ دومی: او را می‌برم فروشگاه محله‌مان؛ چون آن جا نوشته: «خرید برای عموم آزاد است!»
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید