پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


سوگ‌ها و عزاهای خصوصی ، استان کرمانشاه


سوگ و سوگواری از گذشته‌های دور در بین ایلات و طوایف كرمانشاه با آداب و رسومی همراه بوده كه ریشه در زندگی هزاران ساله آنان دارد و نشانه پیوند ناگسستنی آن‌ها با فرهنگ آبا و اجدادی خویش است. در بین ایلات و طوایف كرمانشاهان رسم است اگر دلاور و نامداری جان سپارد ابتدا تمامی دهات طایفه وابسته را دعوت می‌كنند. همگی لباس سیاه می‌پوشند و لباس خود را گِل می‌گیرند. پس از غسل میت، تابوت را در صورت نزدیك بودن گورستان بر دوش حمل می‌كنند. زنان نیز به همراه تشیع‌كنندگان در حالی كه صورت خود را با ناخن می‌خراشند، به راه می‌افتند و پس از تدفین به محل وفات برمی‌گردند. در فضای باز جوار خانه‌ها چادرهای متعددی برپا می‌سازند و برای برگزاری مراسم به وسیله تعدادی سوار به طوایف همجوار اطلاع می‌دهند و از شاعران بدیهه‌گوی محلی كه به «بِویژه» معروفند و اغلب صوتی خوش هم دارند، دعوت می‌‌كنند. همچنین ساز و دهل می‌آورند كه در زمان برگزاری «چمری» بنوازند. اگر كثرت مدعوین با كیفیت جا مطابقت ننماید، هر كدام از ایلات و طایفه‌ها را برای روز مخصوصی دعوت می‌كنند و بدین صورت بعضی سوگواری‌ها تا هفته‌ها به طول می‌انجامد.
از فردای آن روز گروه‌های دعوت شده از دور و نزدیك، دسته دسته با وسایل نقلیه مختلف به سوی محل سوگواری براه می‌افتند و همراه خود برنج، روغن، گاو و گوسفند و یا پول نقدی كه به پَرسانه معروف است،‌ به عنوان همیاری با صحاب عزا می‌آورند. معمولاً مدعوین در چند صد متری خانه صاحب عزا، پیاده شده و به ترتیب آرایش عَلَم و همچنین زدن گِل و انداختن «دوار» مشغول می‌شوند («دوار» تكه چادر سیاهی است كه به گردن می‌اندازند). صاحب سوگ یكی از اسبان ممتاز متوفی را آورده، دم و یال و كاكلش را می‌برند و زین را نگونسار بر آن می‌گذارند و همان طوری كه در شاهنامه آمده اسلحه، تفنگ،‌ شمشیر، قطار فشنگ و ... با ترتیبی خاص بر اسب می‌آرایند كه آنرا «كُتَل» می‌‌گویند. دعوت‌شدگان نیز چنانچه در گذشته ناموری داشته باشند، به یادبود او «كتلی» ساخته و همراه می‌آورند. چون دسته زن و مرد مدعو با كتل خود و علمی سیاه كه آن را «آلایی» می‌‌گویند، آماده شدند،‌ صاحب عزا با اطرافیان خود به استقبال آن‌ها می‌رود. مردها با صدای بلند شیون می‌‌كنند و بر سر می‌زنند و به عنوان همدردی دست به گردن یكدیگر انداخته، شیون را ادامه می‌‌دهند. زنان نیز به استقبال زن‌های شركت‌كننده آمده با لفظ «وای وای» به یكدیگر پاسخ می‌دهند. پس از لحظاتی كه به میدان وسط چادرها و محل برگزاری سوگواری می‌رسند در فضای باز و مسطح كه میدان گونه‌ای است و به «چمرگاه» معروف است «كتل» مدعو در كنار «كتل» میزبان قرار می‌گیرد. مردها بر سینه و سر می‌زنند و دسته‌‌های سوگوار طولانی را تشكیل می‌دهند. «بویژها» در وسط به شرح شجاعت و خاطرات جنگ‌ها و مبارزات در گذشته می‌پردازند و مردان كه در اطراف كتل می‌‌گردند، جمله «آقام روهی روهی رو» را تكرار می‌كنند و زنان بر سر و روی خود می‌زنند. سپس برای استراحت زنان و مردان را به میان چادرها راهنمایی می‌كنند. در میان چادر زن‌ها، لباس متوفی را كه از بهترین نوع پارچه تهیه شده، بر روی تختی می‌اندازند و چكمه سواری یا گیوه مرغوب محلی او را پائین آن گذاشته، تعدادی از اسلحه‌های سرد و گرم او را در كنار لباس‌هایش می‌گذارند و عكس‌هایی از تازه گذشته و همچنین از سایر بزرگان در گذشته را به اضافه نشان‌‌های لیاقت و مدارك دال بر وطن‌پرستی، مرزداری و شجاعت آن‌ها را كه قاب گرفته‌اند، به چیغ چادر و یا اگر در اتاق ساختمان باشد به دیوار نصب می‌كنند. در اینجا زنی با صورت خوش و نوایی حزین كه به «مور» معروف است، در قالب شعرهایی موزون خاطرات و شرح رشادت‌های شخصی متوفا را یادآور می‌شود و همچنین از درگذشتگان نامور شركت‌كنندگان نیز نام می‌برد. ابیات این نوا را «سرمور» می‌گویند.
در مجلس مردانه نیز كه در اتاق یا زیر چادر به رفع خستگی می‌پردازند شاعران حاضر در سوگواری به بیان تاریخچه خانوادگی صاحبان سوگواری و همچنین گهگاه رابطه دوستی آن‌ها به گذشتگان حاضرین و نیز شرح بعضی از خاطرات و خاندان شركت‌‌كنندگان می‌پردازند و گاه افرادی كه به خوبی از پی بیان مطلب در می‌آیند، از مدعوین خلعتی می‌گیرند و تا آمدن پی در پی شركت‌كنندگان در هر روز چندین بار این مراسم را تكرار می‌كنند. مضافاً بر این‌كه همان‌طور كه از گذشته‌های دور مرسوم بوده است مراسم ویژه «چمری» را اجرا می‌كنند. گفته می‌شود كه این شیوه در قرون اولیه هجری نیز در شهرهای مختلف ایران مرسوم بوده است.
روز سوم یا هفتم و یا در پایان مراسم یكی از بزرگان قوم، آرایشگری را برای اصلاح سر و صورت آقایان می‌آورد و همچنین با پا در میانی یكی از بزرگ زنان ایل، زنان سوگوار هم كه تا آن لحظه استحمام نكرده‌اند به حمام می‌روند كه پایان مراسم اعلام شود. بعد از دو سه ماه از آنجا كه زنان ایلیاتی به گرفتن حنا عادت دارند و اگر حنا به موهایشان نگیرند، اكثراً دچار سردرد می‌شوند، بنابراین از سوی بزرگان به منزل آن‌ها حنا فرستاده می‌شود و حنابندان می‌كنند و در آخر سال هم برای هر كدام از اعضای خانواده متوفی قواره‌ای پارچه برای زنان و پیراهنی برای مردها برده به اصطلاح، آن‌‌ها را از عزا در می‌آورند و رادیوها را باز می‌كنند. زیرا رسم است، در این مدت رادیو را برمی‌دارند و زنان از هرگونه آرایش و استعمال زیورآلات خودداری می‌نمایند. خوردن تخمه، آجیل و آدامس در مدت سوگواری نكوهیده و حتی ننگ محسوب می‌شود و چون باعث صدای دهان می‌شود جداً از آن‌ها می‌پرهیزند، تا آنجا سختگیرند كه در بعضی ایلات گندم را برشته نمی‌كنند و می‌‌گویند در حین برشته شدن تولید صدا می‌كند و آن را ناپسند می‌دانند. سوگواری تا یك سال ادامه می‌یابد.


همچنین مشاهده کنید