سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

برگی از تاریخ (۲۴ اردیبهشت) (۲)


برگی از تاریخ (۲۴ اردیبهشت) (۲)
● درگذشت آگوست استریندبرگ ، نویسنده مشهور سوئدی
۹۵ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۹۱۲ میلادی ، آگوست استریندبرگ نویسنده مشهور سوئدی درگذشت .
آگوست استریندبرگ دریک خانواده متوسط در شهر استکهلم بدنیا آمد . پس از فارغ شدن از تحصیل به مشاغل گوناگون پرداخت از جمله مربی کودک ، هنر پیشگی و ...روزنامه نگاری . مدتی را هم در اوپسالا به تحصیل عالیه پرداخت ، ولی بعد از سن سی سالگی تنها با شغل نویسندگی زندگی خود را گذراند. در سال های میانی ۸۰ او را متهم به بیحرمتی نسبت به کلیسا در یکی از آثارش کردند .
زندگی نا آرام داخلی اش و روح سرکش شورشی اش او را وادار کرد که کشورش را ترک کند . او سالها در کشور آلمان و فرانسه زندگی کرد .
اگوست استریند برگ پس از سالها دوری دوباره به استکهلم باز گشت . این بار توانست در شرایط مساعد تری به کار پردازد. دو سال قبل از مرگش او بحث جنجال .برانگیزی در باره سیاست و ادبیات به راه انداخت .
وی در سن ۶۳ سالگی مورد توجه قرار گرفت و از طرف حامیان ادبیات جایزه ملی به مبلغ ۵۰۰۰۰ کرون دریافت کرد .
استریند برگ نویسنده و انسانی خلاق در چهره های متفاوت بود ، او مقالات و کتابهایی با موضوعات گوناگون نوشت . گرچه او را بیشتر در جهان به عنوان شاعر می شناسند ولی او در درجه اول نویسنده آثار نثر کلاسیک ادبی است .
در هیچ دوره ای از تاریخ سوئد یک شخصیت ادبی چنین موثر و گسترده با ایده های متفکران همزمان خود برخورد نکرده بود . استرینبرگ از افکار و دانش کسانی جون داروین ؛ مارکس ، نیچه ، شوپنهاور ، براند ، زولا ، و ایبسن در آثار خود بهره گرفت . توانایی و قدرت استریند برگ در خلق آثارش بیشتر در جذب سریع ایده های نو و تحلیل و بسط بطور جذاب و بحث برانگیز و منعکس کردن آن در جامعه بود . در شروع نویسندگی اش با دیدی غضبناک نسبت به کلیسا و مسیحیت در تضاد و دشمنی قرار می گیرد ولی در دوران کهولت مسیحیت را مداواگر راه آزادی بشر می داند.
در ادبیات مدرن سوئد آثار استریند برگ یک نمونه معتبر ادبی است که نویسندگان بعد از او بسیار از او الهام گرفته اند .
● در گذشت آیت الله نجفی قوچانی
۶۶ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۶۲ ه.ق ، آیت الله نجفی قوچانی ، عارف و فقیه بزرگ ، در گذشت .
آقا سید محمد حسن نجفی معروف به آقا نجفی قوچانی در سال ۱۲۵۷ ه.ش ، در قریه ی خسرویه از توابع قوچان متولد شد و در همان ده به مکتب خانه رفت پدرش با اینکه اهل علم نبود اصرار داشت که فرزند برای ادامه تحصیل همچنان به مکتب برود ولی خود درباره ادامه تحصیل رغبت نشان نمی داد . در ۱۳ سالگی پدرش جهت ادامه تحصیل علم او را روانه قوچان نمود . آقا نجفی مقدمات کامل را در مدرسه علوم دینی قوچان می آموزد پس از سه سال توقف پیاده از راه سبزوار و نیشابور عازم مشهد شده و در این شهر ساکن می گردد . در مشهد ادبیات و سطح را تا قوانین می آموزد . بعد از سه سال و چند ماه توقف در مشهد بدلیل اختلاف با همدرسان خود روانه قریه ی خود می شود و سپس جهت ادامه تحصیل به اصفهان می رود و در یکی ار حجرات مسجد شاه و چند ی بعد در مسجد عربون ساکن می گردد . پس از چهار سال اقامت در اصفهان راه عتبات را در پیش گرفته به نجف می رود . در نجف به حوزه تدریس آخوند ملا محمد کاظم خراسانی حاضر شده و پس از اینکه درس آخوند را می پسندد تصمیم می گیرد برای ادامه تحصیل در همان نجف بماند . در سن ۳۰ سالگی قوه ی استنباط احکام اسلامی را پیدا کرده و به مقام اجتهاد نائل می گردد . پس از ۲۰ سال اقامت در نجف در پی فوت پدر به ایران مراجعت می کند و پس از بازگشت متجاوز از ۲۵ سال دیگر از عمر خود را در قوچان به ارشاد خلق و رتق و فتق امور دینی مردم و اداره حوزه ی علوم دینی قوچان می گذراند . آن مرحوم در دوران حیات خود عالمی ربانی و وارسته و با فضیلت بود . آزادگی زهد و تقوا و بی اعتنایی او به ظواهر زندگی زبانزد خاص و عام و در مواقع سختی پناهگاه طبقه محروم و مستمند بوده است این عالم بزرگوار در شب جمعه ۲۶ ربیع الثانی سال ۱۳۶۳ قمری در ۶۸ سالگی در قوچان وفات یافت . در روز فوت سراسر شهر قوچان از فقدان آن مرحوم در ماتم فرو رفت و در تشیع جنازه اش زن و مرد و حتی کودکان این شهر در ضجه و ناله بودند و او را در یکی از اتاق های منزل خودش دفن کردند مزار او امروز مورد توجه و اعتقاد اهالی قوچان و زیارتگاه ارادتمندان اوست . (۲)
آن بزرگوار دارای آثار و تالیفات متعددی می باشد که عناوین برخی از تالیفات آن مرحوم از این قرار است :
▪ سیاحت شرق ( شرح زندگی آقا نجفی به خط خودش )
▪ سیاحت غرب ( در کیفیت عالم برزخ )
▪ شرح ترجمه رساله تفاحیه ارسطو به وسیله بابا افضل کاشانی
▪ رساله عذر بدتر از گناه
▪ شرح دعای صباح و ...
● سالروز انعقاد پیمان ورشو
۶۲ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۹۴۵ و بعد از پایان جنگ جهانی دوم ، پیمان نظامی ورشو بین شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی اروپای شرقی ، و در جهت مقابله با پیمان ناتو ، منعقد شد .
پس از پایان جنگ جهانی دوم رقابت شدیدی میان كشورهای كمونیستی به سركردگی شوروی سابق و كشورهای غیر كمونیستی به رهبری آمریكا به راه افتاد كه از این رقابت تحت عنوان جنگ سرد یاد می‌شود.
شوروی سابق و كشورهای كمونیستی اروپای شرقی اتحاد نظامی خود را در برابر ناتو شكل دادند. این اتحاد نظامی به سركردگی شوروی سابق به پیمان ورشو شهرت یافت.
اعضای پیمان ورشو كه درست ده سال پس از آغاز فعالیت «ناتو» تشكیل شده بود در آغاز كار عبارت بودند از: اتحاد شوروی، لهستان، آلمان شرقی، چك اسلواكی، مجارستان، آلبانی، بلغارستان و رومانی كه آلبانی در ۱۹۶۸ از پیمان خارج شد.
به موجب یكی از اصول این پیمان، تعرض نظامی به یكی از كشورهای عضو پیمان به منزله تجاوز به همه آنها بشمار می رفت و مستلزم دفاع مشترك بود.
در سال ۱۹۹۰ آلمان شرقی به سبب تحقق وحدت آلمان عملا از پیمان ورشو خارج شد و اول ژوئیه ۱۹۹۱ این پیمان با گرفتن این قول از سران ناتو كه این اتحادیه هم منحل و یا تبدیل به یك گروه سیاسی شود، خود را منحل ساخت ، اما ناتو در عمل نه تنها خود را منحل نكرد بلكه به تقویت و گسترش پرداخت و در پی تخلیه نیروهای نظامی شوروی از خاك اعضای سابق پیمان ورشو، این كشورها را هم به خود ملحق ساخت و بعدا وارد قلمرو شوروی سابق شد و در بالتیك شوروی و دیوار به دیوار روسیه مستقر گردید و اگر پوتین روی كار نیامده و در سالهای اخیر روش سختی در پیش نگرفته بود، روسیه اینك از هر سوی در محاصره ناتو بود.
تحولاتی كه به آرامی منجر به انحلال پیمان ورشو شد هنوز به درستی روشن نشده و به صورت بزرگترین معمای تاریخ باقی مانده است و فعالیت مورخان برای كشف حقایق ادامه دارد.
● درگذشت علامه میرزا مهدی الهی قمشه‌ای
۲۴ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۵۲ شمسی ؛ دانشمند، فیلسوف، عارف و شاعر وارسته، آیت الله حاج میرزا محمد مهدی محی الدین الهی قمشه‌ای دارفانی را وداع گفت .
این عالم فرزانه، در سال ۱۳۱۸ هجری قمری در شهر قمشه (شهرضا فعلی) از توابع اصفهان دیده به جهان گشود و از آنجا كه در شعر به «الهی» تخلّص می كرد ملقب به «الهی قمشه‌ای» گشت.
نیاكانش همگی از بزرگان و حافظان قرآن بشمار میرفتند كه در زمان نادرشاه افشار، گردش روزگار، آنان را به شهر قمشه كشاند. پدرش مرحوم ملا ابوالحسن یكی از روحانیون آگاه و بیدار دلی بود كه در زهد و تقوا شهرت داشت.
استاد الهی قمشه‌ای كودكی را در بیت زهد و تقوای پدر بسر برد و در سن پنج سالگی به مكتب رفت تا هفت سالگی مقدمات را فرا گرفت و سپس نزد پدر و اساتید و ادبای شهر به تحصیل علم و ادب پرداخت. و با وجود خردسالی، كتب مهم و مشكل ادب پارسی و عرب را فرا گرفت. و چون سنش به ده سالگی رسید نظامی را نزد پدر فرا گرفته بود و در پانزده سالگی در ادب عرب به مقامی رسید كه «شرح نظام» نیشابوری و «مغنی اللبیب» ابن هشام و «مطوّل» تفتازانی را درس می‌گفت.
در سن چهارده سالگی پدر دانشمند و مادر بزرگوارش را از دست داد و از آن پس تصمیم به هجرت گرفت تا در سایه آن به تحصیل و كسب و دانش و ادب بپردازد. در اصفهان به مدرسه صدر وارد شد و در حجره طلاب قمشه‌ای مسكن گزید و مدت كوتاهی قریب یكسال در آن شهر زیست و از استادان آن بهره كافی برد. سپس عزم خراسان نمود تا در كنار مرقد مطهر امام رضا (ع) به تكمیل علوم فلسفه و حكمت همت گمارد.
در مشهد به مدرسه نواب راه یافت و حجره‌ای اختیار نمود و به تحصیل پرداخت. در خاطرات ایام طلبگی خویش در مشهد و سختیهای آن دوران می گوید: روزی كتابی احتیاج داشتم ولی قدرت خرید آن نبود. این كتاب در دست یكی از هم مباحثه ای هایم بود كه او نیز به عاریت نداد. خیلی متأثر و ناراحت بودم كه آن شب پدر را بخواب دیدم. او گفت:‌ مهدی این كتاب را برایت فرستادم و به حسین (برادر بزرگش) گفتم: پول هم برای او بفرستد.
صبح بعد از آنكه از خواب برخاستم و نماز گزاردم، درب مدرسه باز شد و خادم گفت: ‌پستچی برای شما مقداری پول آورده است. خوشحال شده و اولین كاری كه كردم به كتابفروشی مراجعه نمودم و آن كتاب را خواستم.
وقتی كتاب را آورد، دیدم همان كتابی است كه در دست هم مباحثه ای من بود، پرسیدم كه این كتاب فلانی است. گفت: بله، اما پس آورد.
مرحوم آیت الله الهی قمشه‌ای پس از سالها تحصیل در كنار بارگاه آستان قدس رضوی در آرزوی دیدار محضر اساتید قم و عراق و نجف قصد مهاجرت كرد لذا ابتدا به تهران وارد شد.
در طهران به مدرسه سپهسالار (مدرسه عالی شهید مطهری فعلی) وارد شد و در آنجا به تعلیم و تعلم پرداخت. در تهران مرحوم آیت الله الهی قمشه‌ای موانستی قریب با مرحوم مدرس پیدا نمود و ایشان وی را در تهران نگهداشت و بدین ترتیب امكان مهاجرت به قم و عراق میسر نشد.
وی در مدرسه سپهسالار تهران به تدریس ادب و فقه و حكمت و دیگر معارف الهی پرداخت.پس از تاسیس دانشگاه در كشور، مدرسه سپهسالار كه محفل ادباء و مجلس حكما بود، ‌مبدل به دانشكده معقول و منقول گردید. استاد الهی قمشه ای ضمن تدریس منطق و حكمت و ادبیات در آن دانشكده به عنوان یكی از برجسته ترین اساتید دانشگاه شناخته شد. وی با نوشتن كتاب « توحید هوشمندان» به درجه دكترا از آن دانشكده نائل آمد. ایشان پس از سی و پنج سال تدریس فلسفه و حكمت در دانشكده الهیات و دروس منقول و معقول، بازنشسته شد و از آن پس بیت شریفش كانون ادبا و حكما گردید.
از وی آثار ارزنده ای بجای مانده از قبیل: كتاب حكمت الهی (۲ جلد) در شرح فصوص الحكم فارابی و توحید هوشمندان و ترجمه قرآن و تصحیح و تحشیه تفسیر ابوالفتوح رازی و ترجمه صحیفه سجادیه و ترجمه مفاتیح الجنان كه همگی حاكی از سعی بلیغ ایشان در احیای معارف الهی می باشد.
مرحوم آیت الله الهی قمشه ای در تفسیر و ترجمه قرآن كریم در عصر ما، شخصیتی شاخص و ممتاز است. درباره ترجمه قرآن ایشان باید گفت ایشان اولین كسی است كه ـ قرآن را برخلاف عادت قدما كه ترجمه تحت اللفظی می كردند ـ روش جدیدی در ترجمه و تفسیر قرآن بكار بردند و برای اولین بار قرآن را به زبان فارسی روان و سلیس ترجمه كردند، بدون آنكه دخل و تصرفی در اصل معنا شود تفسیر خویش را با بیان ساده و قابل فهمی ارائه دادند.
بطوری كه نقل شده است مرحوم آیت الله العظمی بروجردی كه در تفسیر قرآن تبحر خاصی داشتند ترجمه و تفسیر قرآن مرحوم آیت الله الهی قمشه ای را بسیار پسندیده و احترام می گذاشتند و در مقام مقایسه با دیگر تفاسیر قرآن چنین فرموده بودند: «اصلا هیچ ترجمه ای را با ترجمه آقای الهی قمشه ای مقایسه نكنید كاری كه ایشان كردند بسیار فوق العاده است.»
مرحوم آیت الله الهی قمشه ای در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۵۲ شمسی ، مشتاقانه به حق پیوست. وی در آخرین ساعات عمر نیز به تدریس و تالیف و تفسیر اشتغال داشت و پس از آنكه تجدید نظری در ترجمه و تفسیر قرآن كریم خود نمودند، می‌دانستند كه دعوت حق را لبیك خواهند گفت. ‌چرا كه برادرش چندی قبل به خواب دیده بود كه: «ایشان در صحرائی نشسته و مشغول نوشتن هستند و عده‌ای مشغول ساختن قصری می باشند. پرسید این قصر مال كیست؟ گفتند: مال این كسی كه كتاب می نویسد. گفت: كی تمام می شود؟ ‌گفتند: هر وقت كه این كتاب تمام شود.»
سرانجام این حکیم وارسته در شامگاه ۲۴ اردیبهشت سال ۱۳۵۲ شمسی در ۷۲ سالگی دعوت حق را لبیک گفت و در جوار حرم حضرت معصومه (س) مدفون گردید.
علامه حسن زاده آملی جملات زیبایی در وصف این عالم بزرگوار دارند که خواندن آن خالی از لطف نیست:
"الهی سحری بود. الهی شب با ستارگان گفتگو داشت. الهی را مناجاتهای آتش سوز بود. الهی گریه ها داشت. الهی عالم ربّانی بود. الهی اهل ایقان بود. الهی مفسّر قرآن بود. الهی سوز و گداز داشت. الهی راز و نیاز داشت. الهی مراقب بود. الهی عارف بود. الهی عاشق بود."
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید