پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

چهارشنبه سوری؛ آیین‌ها و ریشه‌ها


چهارشنبه سوری؛ آیین‌ها و ریشه‌ها
چهارشنبه سوری نام واپسین چهارشنبه‌ی تقویم خورشیدی ایرانی است، که شب آن با رسوم و آیین‌هایی ویژه، خصوصاً پرش از روی آتش مشخص می‌شود. نام‌های محلی گوناگون این روز عبارت است از: گول چارشمبه (اردبیل)، گوله گوله چارشمبه (گیلان)، کوله چووارشمبه (کردستان)، چووارشمبه کولی (قروه، نزدیک سنندج)، و چارشمبه سرخی (اصفهان). برخی دانشمندان واژه‌ی «سوری» را با «سور» (میهمانی، جشن) ارتباط داده و آن را به معنای «وابسته به سور، جشن‌آمیز» گرفته‌اند، برخی دیگر، به طور موجه‌تری، سور را گونه‌ای دیگر از واژه‌ی سرخ می‌پندارند (مانند گل سوری ”گل سرخ“) و آن را اشاره‌ای به خود آتش یا به «سرخی»، به مفهوم تن‌درستی یا بلوغ، که به طور فرضی با پرش از روی آتش به دست می‌آید، می‌انگارند. کاربرد عنوان متفاوت چارشمبه سرخی در اصفهان و قرار داشتن گونه‌ی گویشی رایج سور در برابر سرخ، تأیید دیگری است بر این دیدگاه.
● آیین‌های اصلی:
یک یا دو روز پیش از واپسین چهارشنبه‌ی سال، مردم برای چیدن بوته‌های گوناگون، خارشتر، خور، گون، یا ساقه‌ی برنج (در گیلان) بیرون می‌روند؛ و در شهرها خاشاک می‌خرند. در عصر روز پیش از آغاز چهارشنبه سوری، خار و خاشاک فراهم آمده، در حیاط خانه (اگر جادار باشد)، یا در میدان روستا، یا در خیابان شهر گذاشته و در یک، سه، پنج، یا هفت (همیشه عدد فرد) دسته، که چند پا از یک‌دیگر فاصله دارند، مرتب می‌گردند. در غروب آفتاب یا اندکی بعد، دسته‌های چوب و خاشاک سوزانده می‌شوند، و هنگامی که زبانه‌های آتش در تاریکی می‌لرزند، مردان و زنان از روی آن می‌پرند و چنین می‌خوانند: «سرخی تو از من، زردی من از تو». مردم بر این باورند که این آیین آنان را برای همه‌ی سال در برابر ناخوشی‌هایی که انسان را رنگ‌پریده و ضعیف می‌کند، ایمن و مصؤون می‌سازد. در برخی جاها (مانند: نایین، انارک، خور، ارومیه) آتش را بر پشت بام می‌افروزند، سپس یک آفتابه آب روی آن می‌ریزند، و خاشاک سوزان را به خیابان زیرین جاری می‌کنند؛ در جاهای دیگر این آیین بر فراز تپه‌ها انجام می‌شود.
در طی این مراسم هیچ کس نباید به آتش بدمد؛ پس از آن که همه‌ی اعضای خانواده از روی آن پریدند، آتش رها می‌شود تا کم کم خاموش شود یا آن را با آب خاموش می‌کنند (مثلاً در خور). اگر این آیین در حیاط خانه برگزار شده باشد، یکی از اعضای خانواده، معمولاً دختری که هنوز به سن بلوغ نرسیده است، خاکسترها را جمع می‌کند و با یک خاک‌انداز به چهارراهی می‌برد و در آن جا پراکنده می‌سازد، سپس به خانه باز می‌گردد. او به در می‌کوبد و آن گاه این پرسش و پاسخ با فرد/ افراد داخل خانه رد و بدل می‌شود: «کی هستی؟» «من‌ام». «از کجا آمده‌ای؟» «از یک جشن عروسی». «چه چیزی آورده‌ای؟» «سلامتی». رسمی بسیار همانند با آیین پرش از روی آتش را ارمنیان ایران در روز تعطیل (۱۴ فوریه-Derendez) برگزار می‌کنند.
چنین آیین‌ها در همه‌ی نقاط ایران مرسوم و معمول است. در بیش‌تر روستاها نوازندگان و طبال‌های محلی [در طی مراسم،] ساز همراهی کننده‌ای را می‌نوازند. نویسنده‌ی سده‌ی ۱۹م./ ۱۳ق. آقا جمال خوانساری (درگذشته‌ی ۱۷۰۶م./ ۱۱۲۱ق.) نواختن سازی را در این روز برای دور کردن بدبختی تجویز کرده بود. تا دهه‌ی ۱۳۰۰خ/ ۱۹۲۰م.، که حمل سلاح ممنوع شد، مردان از شلیک تیر هوایی به نشانه‌ی شعله‌ور شدن چوب و خاشاک‌ها، استفاده می‌کردند. اینک ترقه‌ها جای‌گزین گلوله‌ها شده‌اند.
● ریشه‌ها:
به نوشته‌ی ابراهیم پورداوود، جشن چهارشنبه سوری از جشن زرتشتی Hamaspathmaedaya برگرفته شده است، که پس از اصلاح گاهشماری در زمان اردشیر یکم (۴۰-۲۲۴ م.)، شش روز پیش از نوروز برگزار می‌شد. انتخاب چهارشنبه، و نیز پرش از روی آتش و «دشنام دادن» به آن، در هر حال می‌بایست پس از فتح اسلامی به وجود آمده باشد. برانگیزنده‌ی انتخاب واپسین چهارشنبه‌ی سال، احتمال دارد که یک باور خرافی عربی، مبنی بر این که چهارشنبه‌ها نحس‌اند، بوده باشد. ظاهراً این عقیده در دو سده‌ی نخست اسلامی در ایران کاملاً گسترش یافته بود. از سوی دیگر، استفاده از آتش در جشن‌ها، تاریخ و پیشینه‌ای دیرین در ایران داشته است. نرشخی به رسم کهنی در زمان سامانیان اشاره می‌کند که در آن، یک شب پیش از پایان سال آتش بزرگی افروخته می‌شد؛ او این شب را «شب سوری» می‌خواند اما از آیین‌های ویژه‌ی بعدی مرتبط با چهارشنبه سوری یادی نمی‌کند. باوری عامیانه، به ویژه در خراسان، خاستگاه آیین آتش را در شب چهارشنبه سوری به مختار بن ابی عبید ثقفی، که در ۶۸۵ م./ ۶۶ ق. خیزشی شیعی را در کوفه رهبری کرد، نسبت می‌دهد. به اشتباه گمان برده شده است که مختار این جنبش را در واپسین چهارشنبه‌ی سال آغاز کرد (وی در واقع در ۱۴ ربیع الاول ۶۶ ق./ ۲۰ اکتبر ۶۸۵ م. چنین کرد)، و به پی روان‌اش فرمان داد که آتش‌هایی را در پشت بام‌های خود روشن کنند. برخی مردم بر این باورند که این آتش‌ها برای جشن گرفتن پیروزی مختار بر قاتل امام حسین و هم‌دستان وی در کوفه در ۶۸۰ م./ ۶۱ ق. برافروخته شده بودند، اما مدارک تاریخی چنین تصوری را تأیید نمی‌کند. هم‌چنین گزارش شده است که ابومسلم خیزش خود را در خراسان با دادن دستور روشن کردن آتش بر بام خانه‌های پی روان‌اش آغاز کرد. انگاره‌ی آیین آتش ممکن است از جشن زرتشتی سده برگرفته شده باشد، که جشنی زمستانی بود که در شب ۱۱ بهمن با شادمانی بسیار و با روشن کردن آتش‌هایی بزرگ در زمین های باز یا بر فراز تپه‌ها برگزار می‌شد. به نوشته‌ی ابوریحان بیرونی، در این روز تعطیل (سده) ایرانیان باستان خانه‌های خود را برای دور کردن بلا و چشم بد، بخور می‌دادند تا این که نزد شاهان رسم شد که در این جشن آتش بیافروزند.
با وجود اعتراضات فقهای اصول‌گرا، بر این سنت در عصر اسلامی پای فشرده شده، و به واقع در همه‌ی شهرها و روستاهای ایران گسترش یافت. این آیین‌ها اینک در سراسر ایران مرسوم و متداول می‌نماید، چنان که برای چندین سده به گستردگی انجام می‌یافته است. در طی دورانی که فقهای مسلمان، که تصور می‌کردند اصل این آیین‌ها زرتشتی است، بدان اندازه نیرومند بودند که می‌توانستند شرکت‌کنندگان در این مراسم را تهدید به مجازات‌های سخت ‌کنند، مردم این آیین‌ها را از واپسین چهارشنبه‌ی سال خورشیدی به واپسین چهارشنبه‌ی ماه قمری صفر، که روزی به ویژه نحس دانسته می‌شد و می‌شود، منتقل کردند. به نوشته‌ی Binning (سیاح انگلیسی سده‌ی ۱۹)، چهارشنبه سوری نام واپسین چهارشنبه‌ی ماه صفر بود. در اصفهان، زمانی که پای‌تخت صفویان و مقر برخی فقهای قدرتمند مانند محمدباقر مجلسی بود، عده‌ای از مردم هنوز، هم چهارشنبه سوری و هم واپسین چهارشنبه‌ی ماه صفر را جشن می‌گرفتند. در اردبیل و ارومیه سه چهارشنبه آخر سال (توز چارشنبه، کول چارشنبه، و گول چارشنبه در اردبیل؛ یالانچی چارشنبه، خبرچی چارشنبه، و آخر چارشنبه در ارومیه) و در بزرگ‌آباد، روستایی نزدیک ارومیه، ۴ چهارشنبه‌ی آخر سال (مشتلقچی چارشنبه، کوله چارشنبه، قره چارشنبه، و آخر چارشنبه) جشن گرفته می‌شود.
در دو سال نخست انقلاب، دولتْ جشن چهارشنبه سوری را ممنوع کرده و اظهار داشته بود که این سنت بازمانده‌ی [آیین‌های] آتش پرستی است.

نوشته‌ی: داریوش کیانی
منبع : مهر ایران


همچنین مشاهده کنید