پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

زندگی نامه سالوادور دالی


زندگی نامه سالوادور دالی
● ۱۹۰۴- "سالوادور دالی" در یازدهم مه در شهر "فیگوئه راس" در اسپانیا به جهان آمد. در دوران نوجوانی, استعداد فوق العاده ای در نقاشی از خود نشان داد.
● ۱۹۱۸- در نمایشگاهی که در تئاتر شهر زادگاه اش از آثارش فراهم آمد, توجه منتقدان را به خود جلب کرد و مورد ستایش قرار گرفت.
● ۱۹۱۹- در مجله های محلی مقالات بسیاری از استادان بزرگ نقاشی و هم چنین شعرهایی از خود را به چاپ رساند.
● ۱۹۲۱- در فوریه, مادرش فوت می کند. اندوه از دست دادن مادر, که بیش از همه به او نزدیک و مشوق کار هایش بود, سخت به دردش آورد. در این باره می نویسد: "می خواستم به سربلندی و افتخار برسم و از این دردی که بر جانم نشست, انتقام بگیرم: به خاطر مادرم, که از جان و دل برایش احترام قایل بودم و برایم همه چیز بود."
● ۱۹۲۳- از آموزش سر خورده می شود و برای آموزگارانش ارزشی نمی گذارد. آنها چیزهایی را به او می آموزاندند که سال ها پشت سر گذاشته بود. تشنه چیزهای تازه و بدیع بود. به همین علت, با استادانش درگیر شد و جنجالی در مدرسه عالی نقاشی پدید آورد که برای همین او را یک سال از تحصیل محروم کردند.
در این سال ها او دست به تجربیاتی در عرصه اکسپرسیونیستی زد. به کارگیری رنگ به طرز افراطی در آثارش به چشم می خورد. از دیگر سو, بیش از همه می کوشید تا در نقاشی هایش شخصیت و سر و وضع ظاهری خود را بازتاب دهد. برای مثال: موها و پازلفی بلند. پیراهن گشاد و کر اوات های عجیب و غریب. در سال ۱۹۲۰, وقتی که پدر و مادرش از پاریس کاتالوگ و بیانیه فوتوریست های ایتالیا را برایش آوردند، سخت تحت تاثیر آنها قرار گرفت. پدرش او را برای آموزش بیشتر به شهر مادرید می فرستد. او در آنجا برخلاف شهر زادگاهش, گونه دیگر و تازه ای از زندگی را مشاهده می کند و مجذوب آن می شود. در مادرید با "لوییس بونوئل" کارگردان فیلم, "گارسیا لورکا" شاعر و نمایش نامه نویس و کارگردان تئاتر و با دیگر هنرمندان آن روز اسپانیا آشنا می شود. کار نقاشان اسپانیا، از جمله کارهای "پابلو پیکاسو" – بنیانگزار کوبیسم – بر او تاثیر فراوانی بر جای می گذارند.
بعدها خود را از تاثیرات کوبیسم جدا می سازد و به "مکتب متافیزیکی نقاشی" می‌پیوندد، که دریافت و تجربه درونی از جهان را منشا کار خود قرار می دهد.
● ۱۹۲۴- در شهر "کاتالونیا" ناآرامی پدید می آید. در جریان آن، به ناحق "دالی" را سردسته این ناآرامی ها می شناسند. بار دیگر او را از مدرسه عالی نقاشی اخراج می کنند و حتی به زندان هم محکوم می شود. یک سال بعد، دوباره به مدرسه بر می گردد. در این زمان، به مطالعه آثار روان کاوانه "زیگموند فروید" روان شناس نامدار، می نشیند. نمایش گاه هایی از او در شهرهای گوناگون اسپانیا برپا می شوند که با تحسین منتقدان هنر مواجه می گردد.
● ۱۹۲۵- به پاریس سفر می کند و به دیدار "پابلو پیکاسو" می رود. در پاریس از موزه ها و نمایشگاه های نقاشی دیدار می کند. درباره دیدارش با "پیکاسو" می نویسد: "وقتی که پیش پیکاسو رفتم، سخت به هیجان آمده و سرشار از احترام نسبت به او بودم، انار که اجازه شرفیابی به حضور پاپ را نصیب خود کرده ام". در اکتبر همین سال هم او ر ا برای همیشه از مدرسه اخراج می کنند.
● ۱۹۲۷- پس از اخراج، نمایشگاهی از آثارش را، که از کوبیسم و "پیکاسو" تاثیر پذیرفته بودند، برپا می دارد. همکاری با یک مجله هنری را می آغازد که سال ۱۹۲۹ ادامه می یابد.
"دالی" در سفر به پاریس، با "آندره برتون"، "پل الوآر" و دیگر سورئالیست های فرانسوی آشنا می شود. در همین زمان، آثار سورئالیستی "بازی ظلمانی" و "لذت های منور" را می آفریند. به این گروه در پاریس می پیوندد. او و "بونوئل" فیلم "سگ آندلسی" را می سازند. در پرداخت این فیلم تنها به لحظه های آنی و بداهه پردازی توجه دارند. نمایش فیلم با جنجال فراوانی همراه بود. آشنایی او با خانم "گالا" به عشق می انجامد و باعث قطع رابطه با پدرش می گردد.
● ۱۹۲۹- "گالا" برای او زنی بود که رویاهای دوران کودکی اش را تداعی می کرد و در اکثر کارهایش بازتاب می یابد. کتاب "خانم پیدا" را می نویسد و با تصویر همراه می سازد. در این اثر، او به تبیین مقوله "اسلوب پارانوییت انتقادی" می پردازد. در ساخت و پرداخت فیلم "عصر طلایی"، به کارگردانی "بونوئل"، با او همکاری می کند.
● ۱۹۳۱- اثر "عشق و حافظه" را در راستای مکتب سورئالیستی منتشر می سازد. بر اساس "اسلوب پارانوییت انتقادی" خود به تعبیر و تفسیر افسانه سوییسی "ویلهلم تل" می پردازد.
● ۱۹۳۲- بیانیه دوم سورئالیسم را با طراحی های خود انتشار می دهد. در نمایشگاه نقاشی سورئالیست ها در امریکا شرکت می کند. فیلم نامه "بابان اواو" را می نویسد، که هرگز ساخته نمی شود.
● ۱۹۳۳- به مناسبت نشان دادن نقاشی "معمای ویلهلم تل" بر خورد شدید میان او و سورئالیست ها پدید آمد. برپایی نمایشگاه آثارش در نیویورک با موفقیت فراوانی همراه بود.
● ۱۹۳۴- کتاب "فتح غیرعقلانی" را می نویسد که در آن مقوله "اسلوب پارانوییت – انتقادی" خود را تعریف و تفسیر می کند. ضمن نقاشی، اثر دیگری می نویسد به نام "استحاله نارزیس" که با طراحی هایش به چاپ می رسد.
● ۱۹۳۶- جنگ داخلی در اسپانیا در می گیرد. "دالی" در لندن به سر می برد و عکس اش ر وی جلد مجله "تایم" به چاپ می رسد.
● ۱۹۳۷- سورئالیست ها او را به دلیل اظهارات نا به جایش درباره "هیتلر" محکوم می کنند.
● ۱۹۳۸- در سفرش به لندن با "زیگموند فروید" آشنا می شود، که از این دیدار چهره‌نگاری فراوانی به یادگار مانده است. شرکت در نمایشگاه بین المللی سورئالیست ها در پاریس.
● ۱۹۳۹- جدایی قطعی از سورئالیست ها. نوشته خود به نام "تعبیر مستقل تخیل و شرح حقوق انسانی در راستای دیوانگی های خود" را در امریکا منتشر می کند.
● ۱۹۴۰- "گالا" و "دالی" پس از سفر کوتاهی به پاریس به امریکا می روند و تا ۱۹۴۸ در همان جا می مانند.
● ۱۹۴۱ - برپایی نمایشاهی از آثارش در "موزه هنر مدرن" در نیویورک.
● ۱۹۴۲- نوول "صورت پنهانی" را می نویسد. "پنجاه ر مز و راز جادویی" را به شیوه کلاسیک به تصویر می کشد. "زندگی پنهانی سالوادور دالی" را در امریکا چاپ می زند.
● ۱۹۴۶- تصاویر بسیار و طرح های گوناگونی را برای ساختن فیلم کارتون می کشد، که "والت دیسنی" هم با او همکاری داشته است. طر ح هایی را بر ای فیلم "من به خاطر تو می‌رزمم" به کارگردانی "آلفرد هیچکاک" آماده می کند.
● ۱۹۴۹- "دالی" و "گالا" به اروپا بر می گردند. به کشیدن تصاویر مذهبی روی می آورند.
● ۱۹۵۱- "بیانیه عارفانه" را منتشر می کند. به نقاشی "کمدی الهی"، نوشته "دانته" دست می‌یازد و پس آن گاه "سبیل دالی" را انتشار می دهد. تابلوی "کشف امر یکا" را به پایان می برد و سپس با "گالا" ازدواج می کند.
● ۱۹۵۲ - نمایشگاهی از آثار خود را در رم برگزار می کند.
● ۱۹۵۳- در دانشگاه "سوربن" پیرامون "جنبه های پدیده شناسانه اسلوب پارانوییت – انتقادی" سخنرانی می کند که با استقبال فراوانی روبرو می شود.
● ۱۹۶۰- برگزاری نمایشگاه هایی در لندن، توکیو و دیگر کشورهای جهان. انتشار اثر "روزنامه نگاری یک نابغه".
● ۱۹۶۲- به پایان بردن مجسمه "دانتون" و بنیان نهادن "موزه دالی" در شهر زادگاهش.
● ۱۹۶۳ تا ۱۹۸۳- "این گونه آدم د الی می شود" به چاپ می رسد. بالاترین نشان دولتی اسپانیا را دریافت می کند. در دهم ژوئن ۱۹۸۲ همسرش را از دست می دهد. از آن پس، گوشه نشینی اختیار می کند. آخرین نقاشی خود به نام "دم پرستو" را به پایان می رساند.
● ۱۹۸۴- اتاق خواب اش آتش می گیرد و او به سختی آسیب می بیند و دیگر قادر به کار نیست.
● ۱۹۸۹- در بیست و سوم ژانویه زندگی اش به پایان می رسد. بنابر وصیت خودش، او را در موزه ای که در شهر زادگاهش بنا کرد، به خاک سپردند.
چکیده نظریات سالوادور دالی یکی از مقوله های مهم مکتب سورئالیستی "دالی"، نظریه ای است که او آن را "اسلوب پارانوییت – انتقادی" نام داد، که به معنای "دانایی غیر عقلانی" است. "دالی" در اثر خود به نام "فتح غیرعقلانی" می نویسد:
"تمام شهر ت خواهی ام در عرصه نقاشی در این است که تصاویر پندار ی ر ا به طور غیرعقلانی مشخص و همراه با دقتی سرشار از خشم جاه طلبانه واضح و آشکار سازم... تصاویر پنداری ای که حتی به طور موقت هم نه از طریق سیستم نگرش منطقی و نه از راه درک عقلانی انسان قابل تغییر یا اشتقاقی هستند."
در جای دیگر در همین نوشته، نظریه خود را چنین بیان می کند:
"کارآمدی پارانوییت – انتقادی به این معناست: اسلوب خودبه خودی شناخت غیر عقلانی، که وابسته به پیوند انتقادی – تفسیری دیده های واقعی می باشند."



منبع: ماهنامه کلک - کمال الدین شفیعی
منبع : مطالب ارسالی


همچنین مشاهده کنید