جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

شعر و فلسفه در زیبایی‌شناختی دیوئی


شعر و فلسفه در زیبایی‌شناختی دیوئی
در اواخر دهه ۱۹۷۰ بی‌توجهی نسبی ای که نسبت به دیوئی می‌شد تغییر کرد.
نخستین دلیل آن، این بود که ریچارد رورتی جهت فلسفه تحلیلی را به سمت پراگماتیست‌گرایی چرخاند. در این راستا دیوئی یکی از قهرمانان مورد ادعای او محسوب می‌شد. متاسفانه رورتی زیبایی‌شناختی دیوئی را از نزدیک مورد مطالعه قرار نداده بود و این قهرمانی دیوئی در اندیشه او توسط جامعه «پیشرفت فلسفه آمریکایی» در مجله «فلسفه اندیشگانی» که خود منتشر می‌کردند و همچنین با همکاری مرکز مطالعات دیوئی آشکار شد. دیوئی در کتاب ریچارد شاسترمن بیشتر شناخته شد. شاسترمن یکی از طرفداران زیبایی‌شناختی پرگماتیستی بود که دیوئی مهم‌ترین مدافع آن محسوب می‌شد. او تاکید داشت که هنر معمول به‌عنوان مثال رپ، هنر زیبا محسوب می‌شود.
او همچنین زیبایی‌شناختی را به وسعت زندگی هر روزه گستراند. این شکل از تفکر موافق با دیوئی اخیرا توسط کرسپن سارت‌ول در زیبایی‌شناختی چند فرهنگ‌گرایی و زندگی هر روزه و کوپفر و لدی در زیبایی‌شناختی زندگی هر روزه دنبال شده است. زیبایی‌شناختی دیوئی عاقبت در اواخر دهه ۱۹۸۰ در اثر توماس الکساندر به شکلی عالی به اجرا رسید و به‌طور همزمانی علاقه مداومی نسبت به زیبایی‌شناختی دیوئی در فلسفه آموزش به‌وجود آمد که در این راستا سلسله مقالات منظمی نیز در نشریاتی مانند «مجله آموزش زیبایی‌شناختی» و «مطالعات در فلسفه آموزش» منتشر شدند.
بخشی از تاثیر دوباره احیا شده دیوئی به افزایش عمومی در گرایش به زیبایی‌شناختی قاره‌ای است. شباهت‌های بین دیوئی و مرلو پونتی بسیار چشمگیر است اما دیوئی شباهت‌هایی نیز با گادامر دارد. باتوجه به نقد دیوئی بر سرمایه‌داری می‌توان همچنین ارتباطاتی بین تفکر او و متخصصان زیبایی‌شناختی مارکسیست خصوصا آدورنو یافت.
برخی از زیبایی‌شناس‌های فمنیستی در دوران معاصر نیز دغدغه‌های خود را، مثلا مردود دانستن دوگانه‌انگاری بین ذهن و جسم، دارا‌بودن سرشت آزادی، همبافت‌گرایی و تمایل به شکستن تمایزهای سنتی، در اندیشه دیوئی پیدا کردند. مشابهت‌هایی نیز بین اندیشه زیبایی‌شناختی دیوئی و تائوئیسم، مدیتیشن شهودی، ذن و زیبایی‌شناختی هندی دیده می‌شود.
هرچند که «هنر به مثابه یک تجربه» بزرگ‌ترین اثر دیوئی در زمینه زیبایی‌شناختی است اما این کتاب اسلافی نیز داشته است. دیوئی قبل از نگارش این کتاب مقالات و نوشته‌های کوتاه پراکنده‌ای نیز در دهه ۱۸۸۰ منتشر کرده است. بیشترین مباحثات او در کتاب «آزادی و آموزش» دیده می‌شوند. دیوئی آغاز نظریه تجربه زیبایی‌شناختی اش را در کتاب «تجربه و طبیعت» آورده است. او همچنین دو مقاله مهم در کتاب «فلسفه و تمدن» دارد که در آنها نیز به مبحث زیبایی‌شناختی پرداخته است. یکی از جنبه‌های جالب نوشته‌های دیوئی و شاید دلیل دیگری بر فقدان عکس‌العمل مثبت در مقابل آنها عدم گرایش او نسبت به تاریخ زیبایی‌شناختی بود. او به‌ندرت دست به نقد و یا تحلیل آثار دیگران می‌زد. با وجودی که کتاب «هنر به مثابه یک تجربه» سوالات بسیاری را برمی‌انگیزد اما پاورقی کافی در آن آورده نشده است. در نوشته‌های دیوئی به همان میزان که حضور فیلسوفان پررنگ است نام شاعران، به‌عنوان مثال شکسپیر، وردورث، پو و کیت نیز به چشم می‌خورد. از هنرمندان تصویری همچون سزان، کانستبل، دلاکورا، مانه، ماتیس، رینولد، و وان گوگ نیز اغلب یاد می‌شود. او آگاهی کافی نسبت به آثار افلاطون و ارسطو داشت. در کتاب «هنر به مثابه یک تجربه» هیچ اشاره‌ای به زیبایی‌شناسی هیوم نمی‌شود، از هگل یک بار یاد می‌شود و نیچه نیز حضوری ندارد. کانت به‌عنوان یک هماورد نقش بسیار مهمی دارد و از شوپنهاور به‌ندرت نام برده شده است. از بین معاصران بیشتر به ماتیو آرنولد، کلایو بل، ،برنارد بوزانکت، اندرو برادلی،والتر پاتر، بندتو کروچه، راجر فرای، توماس هیوم، جرج سانتایانا، هیپولیت تن، و لئو تولستوی اشاره کرده است.

منبع:Stanford Encyclopedia of Philosophy
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید