پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

۱۵ دسامبرسال ۱۹۳۲ ـ فرضیه انتخاب منطقی نماینده و مدیر (Rational Choice Theory)


فرضیه انتخاب منطقی نماینده و مدیر (Rational Choice Theory ) به صورتی که در دائرهٔالمعارف های دمکراسی منعکس است و در مدارس علوم سیاسی تدریس می شود ۱۵ دسامبرسال ۱۹۳۲ در یک نشست مشترک گروهی از جامعه شناسان، استادان فلسفه و علوم سیاسی پذیرفته شده است.
طبق این فرضیه، انتخاب نماینده، وکیل و... باید با توجه به هدف و رسالت باشد (آبجکتیو) که در هر وضعیت جامعه روشن و معین (بدیهی) است. به عبارت دیگر، وضعیت روز و دشواری های جامعه، رسالت و هدف را روشن می سازد و رسالت ها برنامه کار را به دست می دهد که خصوصیات و پیش شرطهای نامزد نمایندگی (در آن برهه خاص) باید با آن مطابقت داشته باشد تا انتخاب منطقی صورت گیرد و مسائل جاری جامعه حل شود. به علاوه، وسائل اطمینان بخشی (از جمله رسانه های حرفه ای، مستقل و بی طرف) باید در دسترس باشند تا انتخاب کنندگان از طریق آنها با خصوصیات واقعی نامزدها (ضعف ها و قوت های آنان) آشنا شوند و با چشم باز و بررسی کامل، فرد و افراد را که برای انجام رسالت (در آن برهه) بهتر تشخیص می دهند در نظر بگیرند و برگزینند. پیش شرطها و خصوصیات نمایندگی پارلمان، شوراهای شهر و بالاتر از همه ریاست قوه مجریه در یک کشور در حال جنگ و یا انقلاب و یا در حالت بحران و قحطی نمی تواند با زمان صلح و آرامش و پویایی یکسان باشد زیرا که هدف و رسالت در هر شرایطی فرق می کند و اگر پیش شرط و خصوصیات نامزد نمایندگی با رسالت (هدفی که باید تامین شود و برنامه ای که باید انجام دهد) همخوانی نداشته باشد، عمل انتخاب خلاف منطق (عقل و خرد) و اصول ریاضی (رشنال) خواهد بود. به عبارت دیگر؛ دلیلی وجود ندارد که یک پزشک فداکار و یک فرد فروتن بتواند یک نماینده خوب برای پارلمان باشد.
اصحاب این فرضیه برحسب شرایط هر جامعه، مدلهای گوناگون «انتخاب
منطقی» ارائه داده و گفته اند که مهمترین شرایط عمومی یک نماینده باید توان او در تصمیمگیری و نداشتن غرض دیگری، جز انجام تمام و کمال همان رسالتی باشد که برای آن انتخاب شده است.
اصحاب این فرضیه انتصابات را هم نوعی انتخاب می دانند، که در آن شمار انتخاب کننده (هیات و یا کمیسیون گزینش) زیاد نیست و باید سعی شود که این شمار افزایش یابد. به عبارت دیگر انتصابات هم باید به جای فرد در دست یک کمیسیون بی غرض باشد تا بهترین ها تعیین شوند و بنای کارباید بر این پایه نهاده شود که در انتصابات، در هر لحظه که فرد بهتری یافت شود، بدون هرگونه ملاحظه، عمل جا به جایی صورت گیرد.
برخی از استادان علوم سیاسی «جورج ابردین» نخست وزیر انگلستان در قرن ۱۹ را مبتکر این کار می دانند که برای انتصابات، نه تنها کمیسیون گزینش بلکه امتحان کتبی ترتیب می داد و هندیان برای شرکت در این امتحان از کشور خود به لندن می رفتند تا انتصابات منطقی صورت بگیرد (در مورد مقامات مهم، اینک این کار را پارلمانها و کمیسیونهای تخصصی آنها انجام می دهند).
طراحان این فرضیه تصریح کرده اند که در مورد انتصابات ــ به زعم آنان انتخابات با انتخاب کنندگان معدود ــ باید منصوب کنندگان در هر زمان بتوانند از انتصاب و رای خود به تعیین یک فرد دفاع کنند و فرد را برای احراز مقام و یا شغل طوری برگزنند که اگر مرتکب تخلفی شود خود را دست کم در وجدان و ضمیر مقصر (شریک تخلف و یا کوتاهی او) بدانند.
منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز


همچنین مشاهده کنید