جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

۶ ژانویه سال ۶۶۳ ـ گوشه ای از کوشش ایرانیان برای میهن: تلاش های «پیروزساسانی» پسر یزدگرد سوم در چین


۶ ژانویه سال ۶۶۳ ـ گوشه ای از کوشش ایرانیان برای میهن: تلاش های «پیروزساسانی» پسر یزدگرد سوم در چین
چند واحد مسلح عرب که مامور جلوگیری از بازگشت پیروز ساسانی (پسر یزدگرد سوم) از چین به ایران شده بودند ششم ژانویه سال ۶۶۳ میلادی در سر راه خود، شهر بلخ یکی از چهار شهر بزرگ خراسان را تصرف کردند (مرکز همان ساتراپی ایران که یونانیان، «باکتریانا» نوشته اند).
«پیروز ساسانی» به خواست پدرش یزدگرد سوم (که در سال ۶۵۱ میلادی در مرو کشته شد)، برای جلب کمک نظامی تایزونگ، امپراتور چین از دودمان تانگ، از طریق کوههای پامیر (تاجیکستان امروز) به «چانگ آن» پایتخت آن زمان چین رفته بود که در ایالت شیان واقع بود و بزرگترین شهر جهان بشمار می آمد. چین که در شمال شرقی فرارود (مرز امروز چین با تاجیکستان و افغانستان) با امپراتوری ایران همسایه بود همواره با ایرانیان مناسبات حسنه داشته است. «تایزونگ» پیش از رسیدن «پیروز ساسانی» به «چانگ آن» درگذشته بود و پسرش «گائوزونگ» امپراتور تازه و سومین رئیس کشور چین از دودمان تانگ به پیروز مقام درباری داد، احترام بسیار کرد و در سال۶۶۲ او را با یکی از ژنرالهای خود به نام «پی شینگ جیان» با لشکری کامل روانه ایران کرد. «پیروز ساسانی» پیشنهاد کرده بود که این لشکر تا سیستان (شهر زرنگ = زرنج و مرکز ایالت نیمروز افغانستان امروز) با او باشد زیرا که اطمینان دارد، ایرانیان پس از شنیدن خبر بازگشت وی، دسته های مقاومت تشکیل می دهند و به یاری اش می شتابند. ژنرال «پی» تنها تا شهر باستانی سغدیانا (تاجیکها) به نام بالا سگون ( امروزه: توک ماک = توقماق واقع در قرقیزستان) با «پیروز» همراه بود و در اینجا دست به بهانه آوردن و تعلل زد و پیروز ساسانی پس از نومید شدن از حمایت نظامیان چینی، تنها با ایرانیانی که با وی بودند به منتهی الیه شمال شرقی ایران (سرزمینی که امروز تاجیکستان و شمالشرقی افغانستان را تشکیل می دهد) بازگشته و دست به جمع آوری نیرو برای جنگ با اعراب زده بود و مردم هرات (بزرگترین شهر خراسان آن زمان) با شنیدن خبر بازگشت پیروز، بر ضد حکمران عرب شورش کرده و باعث نگرانی اعراب حاکم بر ایران شده بودند که چند واحد عرب را مامور متوقف ساختن «پیروز» و عقب زدن او به چین کرده بودند که این یگانها بلخ را تصرف کردند.
پیروز ساسانی تا تخارستان (افغانستان شمال شرقی) پیش آمد و ۲۰ سال در آن مناطق بود، در همانجا فوت شد و طبق وصیتش، جسد او را در کوههای پامیر به گونه ای که صورتش به سوی ایران باشد دفن کردند.
«نرسی = نارسیا» پسر پیروز جزئیات تلاشهای پدرش و مهاجرت پارسیان درباری به چین و زندگی در این کشور را در کتابی شرح داده است. به نوشته وی، دولت اسلامی پس از آگاه شدن از توسل شاهزاده ساسانی به دربار چین، هیاتی را به ریاست یکی از معاریف عرب به «چانگ آن» فرستاد و این هیات موفق شد که نظر امپراتور گائوزونگ را نسبت به تلاش بازمانده ساسانیان تغییر دهد و او را بی طرف سازد، مخصوصا که بعدا این امپراتور دچار سکته مغزی شد و امور به دست زنش «وو زتیان» و جانشینانش «ژونگ زونگ» و «روی زونگ» افتاد که قصد جنگ نداشتند. نارسیا نوشته است که دربار چین حتی به آن هیات اسلامی اجازه تاسیس یک مسجد داد و به موازات آن با پناهندگی ایرانیان نیز در چین موافقت کرد، به این شرط که به لباس چینی درآیند و رسوم محلی چین را رعایت کنند و چین را به صورت پایگاهی برای احیاء استقلال وطن درنیاورند که پای چین به یک جنگ ناخواسته کشانیده شود.
در وقایع روزانه دودمان «تانگ» نیز دیدار پیروز ساسانی از چین و صدور اجازه اقامت به ایرانیان مهاجر، روز به روز و به تفصیل آمده است و این وقایع که تصحیح و حاشیه نویسی (تفسیر) شده اند به صورت کتاب به چاپ رسیده اند. از این وقایع چنین بر می آید که قطع همکاری ژنرال «پی» با پیروز ساسانی، پس از رسیدن به فرارود، احتمالا به سبب ورود هیات اسلامی به «چانگ آن» و بی طرف شدن امپراتور چین بوده است. همچنین از مروری بر وقایع دوران سلطنت دودمان تانگ چنین استنباط می شود که علت ذوب ایرانیان در جامعه چین به خواست امپراتور این کشور بوده است. ایرانیانی که همزمان و در پی حمله عرب، به هند مهاجرت کردند، هنوز پس از ۱۳ قرن و چند دهه هویت و فرهنگ خود را به نام «پارسی» حفظ کرده اند. آنان همچنین کمک کرده بودند که زبان پارسی تا زمان سلطه انگلستان بر هندوستان، زبان دوم هندیان شود. واژه های پارسی در زبان اردو که بیش از پنجاه درصد کلمات را تشکیل می دهند از همان زمان باقی مانده اند.
منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز


همچنین مشاهده کنید