جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

من زنده‌ام


من زنده‌ام
با صدای زنگ ساعت بیدار می‌شم. همین‌طوری که چشمام بسته‌ست، بی‌اختیار می‌گم: ”خدایا شکر، من زنده‌ام! خدایا شکرت که به من، یه روز دیگه فرصت دادی که زندگی کنم. که بتونم آفریده‌های قشنگ تو رو تماشا کنم.“
چشمام رو که باز می‌کنم، تصمیم‌هائی می‌گیرم، پیش خودم می‌گم: ”حالا که زنده‌ام، حالا که این فرصت به من داده شده، این فرصت طلائی! ازش استفاده می‌کنم. نمی‌خوام امروزم مانند دیروز باشه. امروز یه روز دیگه‌ست و به‌طور حتم یه روز بهتر! شاید مجبور باشم برخی کارها رو از روی اجبار انجام بدم؛ ولی باشه؛ همونا رو هم طوری انجام می‌دم که اگه مردم، یعنی فرصت زنده بودن ازم گرفته شد، بگم: ”آفرین به من! چه خوب زندگی کردم؛ چه‌قدر معنای زنده بودن را فهمیدم؛ چه‌قدر آدم خوبی بودم! تا تونستم از محبت‌هائی که خدا تو دلم گذاشته بود، ببخشم. خسیس نبودم؛ خست عاطفی نداشتم. از همهٔ چیزهای خوب تعریف کردم، حالا هرجا که بود و مال هرکی که بود. چون همهٔ چیزای خوب، خدائی هستن. چه زیبائی جمال یه آدم، چه خط خوب یه نفر، چه عادت خوب یه بندهٔ خدا، چه یه منظرهٔ زیبا!“
باز با خودم فکر می‌کنم چه خوب می‌شه بعد از مردنم، وقتی که همهٔ فرصت‌های زندگی از من گرفته شده، بتونم به خودم بگم: ”آفرین به من! به من که خسیس نبودم. می‌دونستم که خزانه‌های خدا پر از گنجه! و جاهائی رو که من خالی می‌کنم، پر می‌کنه. پُر پُر! من از مالم بخشیدم. به اونائی که لازم داشتن، به یه گرسنه؛ به یه پیر، به یه تنها، به یه ناتوان، برای اسباب‌بازی یه بچه، برای خرج تحصیل یه آدم، برای هدیه به یه عروس و برای کمک به یه مسافر.“
به نظرم بخشیدن، یه‌جور شکر کردنه و شکر کردن فقط به زبون نیست، بلکه به عمله. برای شکر کردن، باید یه کاری انجام بدیم.
تصمیم می‌گیرم که از لباسام هم ببخشم. مگه یه آدم، چند تا لباس می‌خواد؟ این‌جوری کمدم رو خلوت می‌کنم؛ سبک می‌شم. در گذشته هم هر وقت این کار رو می‌کردم، یا سوغاتی‌ها از جاهائی که هرگز انتظارشو نداشتم، رسیده یا لباس‌های نو با قیمت‌های بسیار کم و باورنکردنی گیرم اومده، می‌دونم که اون بخشندهٔ بی‌منت، جاهای خالی رو پر می‌کنه!
آخر سر هم، تصمیم می‌گیرم تو دلم یه خونه‌تکونی راه بیندازم! می‌خوام همه‌رو ببخشم! اونائی رو که ازشون گله دارم، اونائی که به من بی‌محبتی کردن، اونائی که جواب خوبی‌های منو ندادن و اونائی که با نیش حرفشون یا تیر نگاهشون، منو رنجوندن؛ همه‌رو می‌بخشم. آره، این‌جوری بهتره! چه‌قدر سبک می‌شم! دلم خالی می‌شه. خونه‌تکونی همیشه خوبه؛ هر لحظه! چار باید منتظر نوروز باشیم؟
منبع : مجله شادکامی و موفقیت


همچنین مشاهده کنید