جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

نوشتن برای خواننده‌ها؛ بهترین شیوه وبلاگ‌نویسی


نوشتن برای خواننده‌ها؛ بهترین شیوه وبلاگ‌نویسی
چه تفاوتی بین وبلاگ‌نویسی برای خواننده‌ها و وبلاگ نوشتن برای لینک گرفتن،‌ پول یا «داغ» شدن در سایت‌های لینک‌پراکنی اجتماعی وجود دارد؟ معمولا وبلاگ‌نویس‌ها، چهار دلیل برای نوشتن دارند: خواننده‌ها، لینک گرفتن، پول و داغ شدن در دیگ.
معمولا وبلاگ‌نویس‌ها، چهار دلیل برای نوشتن دارند: خواننده‌ها، لینک گرفتن، پول و داغ شدن در دیگ. می‌دانم چه فکر می‌کنید، دلایل زیاد دیگری هم برای این کار وجود دارد، اما لزوما اینطور نیست!
اگر از من بپرسید، نوشتن برای خواننده‌ها بهترین شیوه وبلاگ‌نویسی است. وقتی برای خوانندگان می‌نویسید انگیزه و و قصد شما اشتراک مطالب با آن‌هاست. شما به قصد جلب خواننده و ترافیک زیاد از دیگ یا پول نمی‌نویسید. وقتی برای خوانندگان می‌نویسید، مطالبی را که برای آن‌ها مفید خواهد بود، با آن‌ها به اشتراک می‌گذارید.
نوشتن برای خوانندگان به معنی انتشار نظرات و دیدگاه‌های شخصی شما هم است. غالبا وقتی شما برای خوانندگان می نویسید به لینک‌ها و پول و یا دیگ فکر نمی‌کنید، شما فقط به خوانندگان فکر می‌کنید، با این وجود اگر کسی پست شما را مفید تشخیص دهد و پست شما محبوب شود، چیز خوبی است ولی این هدف و قصد اولیه شما نیست. هدف اصلی شما، انتشار یادداشت‌های شخصی‌تان است.
وقتی برای لینک گرفتن می‌نویسید، امیدوارید که کسانی نوشته‌های شما را جالب تشخیص دهند، به آن‌ها لینک بدهند و به این ترتیب آن‌ها را با بقیه به اشتراک بگذارند. البته اگر به نوشته‌های شما لینک داده نشود، ناراحت نمی‌شوید، چون به هر حال خواننده‌های اولیه شما آن‌ها را می‌خوانند.
در این شیوه وبلاگ‌نویسی شما با علم به اینکه خواننده‌های غیرثابت وبلاگتان، از نوشته‌های شما استفاده خواهند برد، انتظار لینک دارید، چیزی که خواننده‌های بیشتر و مشترکان وبلاگی بیشتری برای شما به ارمغان خواهد آورد.
جلب ترافیک از سایت‌های لینک‌پراکنی اجتماعی social bookmarking به خودی خود چیز بدی نیست. اما باید توجه داشت خوانندگانی که از سایت‌های لینک‌پراکنی اجتماعی به وبلاگ شما هدایت می‌شوند بر خلاف خوانندگان ثابت شما، طبق وسیعی را دربرمی‌گیرند.
خوانندگان ثابت وبلاگ شما که یا مشترک فید وبلاگتان هستند و یا مرتب با مرورگرشان از وبلاگ شما بازدید می‌کنند، بنابراین این خوانندگان ثابت، کسانی هستند که غالبا ایده‌ها و سلایق مشترکی و مشابهی با شما دارند.
اما یک مرورگر سایت‌های لینک‌پراکنی اجتماعی غالبا (نه الزاما)، شتاب زیادی برای دیدن لینک‌های جالب‌تر و جذاب‌تر دارد، تیترهای جذاب به راحتی توجهش را جلب می‌کند، تأمل و درنگ خوانندگان ثابت شما را ندارد و به خصوص اگر پستی نوشتاری نسبتا بلندی نوشته باشید، به عادت کاربران اینترنت عجول، کمی از ابتدای پست می‌خواند، نگاهی به عکس‌ها می‌اندازد و احیانا کلمات بولد شده را می‌پاید.
حتی کامنت‌هایی که به وسیله این خوانندگان گذاشته می‌شود، «گاه» آنقدر بی‌ربط هستند و یا با ادبیات و نوع نگرش شما و خوانندگان همیشگی‌تان تفاوت دارند، که اسباب دلسردی شما را از وقتی که بابت نوشتن گذاشته‌اید، فراهم می‌سازند.
اما در عین حال نمی‌توان انکار کرد که این سایت‌ها به خصوص در ایران که رفتن به صفحه اول آن‌ها کار چندان دشواری نیست، می‌توانند باعث کشف شدن اولیه یک وبلاگ‌نویس خوب کمک کنند و گاه باعث افزوده شدن خوانندگان خوبی به وبلاگتان می‌شوند.
بدبختانه و شاید بهتر باشد بنویسم خوشبختانه، وبلاگ‌نویسان ایرانی از محل وبلاگ درآمدی ندارند. اگر نوشتن برای پول در ایران مفهومی داشت، شاهد ظهور چه وبلاگ‌ها و چه پست‌هایی که نبودیم!
حالا فرض کنید چنین چیزی ممکن بود و شما صاحب یک وبلاگ خوب بودید و در عین حال جنبه‌های اقتصادی را هم در نظر داشتید، فکر می‌کردید بعضی خوانندگان با درآمد شما از محل وبلاگ به سادگی کنار می‌آمدند؟!
شاید برای شما به عنوان یک خواننده صرف وبلاگ‌ها و یا یک وبلاگ‌نویس تازه‌کار عجیب باشد، ولی باید بنویسم برای وبلاگ‌نویس‌های کهنه‌کار که قبلا موفقیت‌هایی در وبلاگ‌نویسی به دست آورده‌اند، اعداد بازدید چندان مهم نیستند، چه تفاوتی بین ‌١٠٠٠ بازدید و ‌٥٠٠٠ بازدید وجود دارد؟!
غرضم این نیست که این وبلاگ‌نویس‌ها از داشتن خواننده زیاد، خشنود نمی‌شوند، ولی چیزی که برای آن‌ها مهم‌تر است، انتقال ایده‌ها و نظرات و چیزهای جالبی است که در وب و یا در دور و بر خود می‌بینند و همچنین تعامل و بازخورد سازنده‌ای که با خوانندگان برقرار می‌کنند. این‌ها به مراتب مهم‌تر از اعداد مرور صفحات وبلاگشان است.
در واقع وبلاگ‌نویس‌ها هم مثل سایر انتشاردهندگان محتوی هستند و به مرور اهداف و اغراض مشابهی با آن‌ها پیدا می‌کنند. هیچ نویسنده‌ای از پرفروش شدن کتاب‌هایش، ناخشنود نمی‌شود و از شهرت اجتماعی هم همینطور، اما نگاهی به مصاحبه‌ها و حرف‌های آن‌ها بیندازید: اورهان پاموک می‌گوید که برای خواننده‌های ادبی می‌نویسد، آن هم نه خوانندگانی محدود به ترکیه و یا یک منطقه جغرافیایی بلکه برای خوانندگان ادبی همه جهان و اگر جز این بود این همه رنج و تهدید را تحمل نمی‌کرد.
دوریس لسینگ در سن کهنسالی برنده جایزه نوبل ادبی شد و وقتی خبر برنده شدنش را به او دادند، دیدن قیافه بی‌تفاوت و سردش برای هر کسی جالب بود، او سال‌ها قبل به هدفی که قبلا داشت، رسیده بود: اشتراک ایده‌ها و علایق و تخیلاتش با دیگران.
http://www.۱pezeshk.com
منبع : خبرگزاری ایسنا


همچنین مشاهده کنید