پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

مرگ متوکل، چهار روز دیگر


مرگ متوکل، چهار روز دیگر
شیخ بهائی (ره) از بعضی استادانش نقل می کند که گفته اند: متوکل اراده کرده بود به حضرت هادی (ع) اهانتی کند. در روز که هوا در نهایت حرارت وگرمی بود فرمود تا منادی ندا کردند که: خلیفه اراده سواری به فلان موضع را دارد وحکم چنان صادر شده که غیر جناب ایشان کسی دیگر سواره نباشد وجمیع مردم از اشراف واعیان از بنی هاشم وغیره در ملازمت پیاده باشند.
چون راه دور بود وهوا در نهایت حرارت، آن حضرت غرق در عرق گشته، بسیار مانده شده هر دم تکیه بر یکی از خادمان خود می نمودند. در این اثنا یکی از منافقان را نظر به حضرت افتاد که بسیار مانده وآزرده اند. خواست که از جانب متوکل معذرت گوید، گفت: ای حضرت! این مشقت وتعب مخصوص شما نیست، وخلیفه قصد آزار واهانت شما نکرده، بلکه جمیع مردم به این تعب گرفتارند.
حضرت‌امام (ع) به آن شخص فرمود: به خدا قسم! ناقه صالح نزد خدای تعالی، عزیزتر از من نبود، واین آیه از قرآن را به زبان معجزه بیان داشتند: تا سه روز در منازل خود، خوش دارید که این وعده ای تکذیب نا پذیر است
تمتعوا فی دارکم ثلاثهَٔ ایامٍ ذلک وعدٌ غیرُ مکذوب (هود آیه ۶۵)
همانگونه که حضرت فرموده بودند در شب چهارم از آن سواری، غلامان متوکل اتفاق کرده، در وقتی که متوکل در مجلس نشسته بود بر سر او ریختند و به ضرب تیغ او را پاره پاره کردند ؛ وآن مردی که از جانب متوکل عذر می گفت به خدمت حضرت آمده توبه و بازگشت از معاصی نموده ودر سلک پیروان وشیعیان آن بزرگوار قرار گرفت.
منبع : سایت دوستان


همچنین مشاهده کنید