پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

آه که آن صدر سرا می‌ندهد بار مرا


آه که آن صدر سرا می‌ندهد بار مرا    می‌نکند محرم جان محرم اسرار مرا
نغزی و خوبی و فرش آتش تیز نظرش    پرسش همچون شکرش کرد گرفتار مرا
گفت مرا مهر تو کو رنگ تو کو فر تو کو    رنگ کجا ماند و بو ساعت دیدار مرا
غرقه جوی کرمم بنده آن صبحدمم    کان گل خوش بوی کشد جانب گلزار مرا
هر که به جوبار بود جامه بر او بار بود    چند زیانست و گران خرقه و دستار مرا
ملکت و اسباب کز این ماه رخان شکرین    هست به معنی چو بود یار وفادار مرا
دستگه و پیشه تو را دانش و اندیشه تو را    شیر تو را بیشه تو را آهوی تاتار مرا
نیست کند هست کند بی‌دل و بی‌دست کند    باده دهد مست کند ساقی خمار مرا
ای دل قلاش مکن فتنه و پرخاش مکن    شهره مکن فاش مکن بر سر بازار مرا
گر شکند پند مرا زفت کند بند مرا    بر طمع ساختن یار خریدار مرا
بیش مزن دم ز دوی دو دو مگو چون ثنوی    اصل سبب را بطلب بس شد از آثار مرا


همچنین مشاهده کنید