جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

ایا نور رخ موسی مکن اعمی صفورا را


ایا نور رخ موسی مکن اعمی صفورا را    چنین عشقی نهادستی به نورش چشم بینا را
منم ای برق رام تو برای صید و دام تو    گهی بر رکن بام تو گهی بگرفته صحرا را
چه داند دام بیچاره فریب مرغ آواره    چه داند یوسف مصری غم و درد زلیخا را
گریبان گیر و این جا کش کسی را که تو خواهی خوش    که من دامم تو صیادی چه پنهان صنعتی یارا
چو شهر لوط ویرانم چو چشم لوط حیرانم    سبب خواهم که واپرسم ندارم زهره و یارا
اگر عطار عاشق بد سنایی شاه و فایق بد    نه اینم من نه آنم من که گم کردم سر و پا را
یکی آهم کز این آهم بسوزد دشت و خرگاهم    یکی گوشم که من وقفم شهنشاه شکرخا را
خمش کن در خموشی جان کشد چون کهربا آن را    که جانش مستعد باشد کشاکش‌های بالا را


همچنین مشاهده کنید