چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

چو اندرآید یارم چه خوش بود به خدا


چو اندرآید یارم چه خوش بود به خدا    چو گیرد او به کنارم چه خوش بود به خدا
چو شیر پنجه نهد بر شکسته آهوی خویش    که ای عزیز شکارم چه خوش بود به خدا
گریزپای رهش را کشان کشان ببرند    بر آسمان چهارم چه خوش بود به خدا
بدان دو نرگس مستش عظیم مخمورم    چو بشکنند خمارم چه خوش بود به خدا
چو جان زار بلادیده با خدا گوید    که جز تو هیچ ندارم چه خوش بود به خدا
جوابش آید از آن سو که من تو را پس از این    به هیچ کس نگذارم چه خوش بود به خدا
شب وصال بیاید شبم چو روز شود    که روز و شب نشمارم چه خوش بود به خدا
چو گل شکفته شوم در وصال گلرخ خویش    رسد نسیم بهارم چه خوش بود به خدا
بیابم آن شکرستان بی‌نهایت را    که برد صبر و قرارم چه خوش بود به خدا
امانتی که به نه چرخ در نمی‌گنجد    به مستحق بسپارم چه خوش بود به خدا
خراب و مست شوم در کمال بی‌خویشی    نه بدروم نه بکارم چه خوش بود به خدا
به گفت هیچ نیایم چو پر بود دهنم    سر حدیث نخارم چه خوش بود به خدا


همچنین مشاهده کنید