شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

بده یک جام ای پیر خرابات


بده یک جام ای پیر خرابات    مگو فردا که فی التأخیر آفات
به جای باده درده خون فرعون    که آمد موسی جانم به میقات
شراب ما ز خون خصم باشد    که شیران را ز صیادیست لذات
چه پرخونست پوز و پنجه شیر    ز خون ما گرفتست این علامات
نگیرم گور و نی هم خون انگور    که من از نفی مستم نی ز اثبات
چو بازم گرد صید زنده گردم    نگردم همچو زاغان گرد اموات
بیا ای زاغ و بازی شو به همت    مصفا شو ز زاغی پیش مصفات
بیفشان وصف‌های باز را هم    مجردتر شو اندر خویش چون ذات
نه خاکست این زمین طشتیست پرخون    ز خون عاشقان و زخم شهمات
خروسا چند گویی صبح آمد    نماید صبح را خود نور مشکات


همچنین مشاهده کنید