پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

هین که گردن سست کردی کو کبابت کو شرابت


هین که گردن سست کردی کو کبابت کو شرابت    هین که بس تاریک رویی ای گرفته آفتابت
یاد داری که ز مستی با خرد استیزه بستی    چون کلیدش را شکستی از کی باشد فتح بابت
در غم شیرین نجوشی لاجرم سرکه فروشی    آب حیوان را ببستی لاجرم رفتست آبت
بوالمعالی گشته بودی فضل و حجت می‌نمودی    نک محک عشق آمد کو سالت کو جوابت
مهتر تجار بودی خویش قارون می‌نمودی    خواب بود و آن فنا شد چونک از سر رفت خوابت
بس زدی تو لاف زفتی عاقبت در دوغ رفتی    می‌خور اکنون آنچ داری دوغ آمد خمر نابت
مخلص و معنی این‌ها گر چه دانی هم نهان کن    اندر الواح ضمیری تا نیاید در کتابت


همچنین مشاهده کنید