پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد


آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد    امسال در این خرقه زنگار برآمد
آن ترک که آن سال به یغماش بدیدی    آنست که امسال عرب وار برآمد
آن یار همانست اگر جامه دگر شد    آن جامه به در کرد و دگربار برآمد
آن باده همانست اگر شیشه بدل شد    بنگر که چه خوش بر سر خمار برآمد
ای قوم گمان برده که آن مشعله‌ها مرد    آن مشعله زین روزن اسرار برآمد
این نیست تناسخ سخن وحدت محضست    کز جوشش آن قلزم زخار برآمد
یک قطره از آن بحر جدا شد که جدا نیست    کدم ز تک صلصل فخار برآمد
رومی پنهان گشت چو دوران حبش دید    امروز در این لشکر جرار برآمد
گر شمس فروشد به غروب او نه فنا شد    از برج دگر آن مه انوار برآمد
گفتار رها کن بنگر آینه عین    کان شبهه و اشکال ز گفتار برآمد
شمس الحق تبریز رسیدست مگویید    کز چرخ صفا آن مه اسرار برآمد


همچنین مشاهده کنید