چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

به صورت یار من چون خشمگین شد


به صورت یار من چون خشمگین شد    دلم گفت اه مگر با من به کین شد
به صد وادی فرورفتم به سودا    که چه چاره که چاره گر چنین شد
به سوی آسمان رفتم چو دیوان    از این درد آسمان من زمین شد
مرا گفتند راه راست برگیر    چه ره گیرم که یار راستین شد
مرا هم راه و همراهست یارم    که روی او مرا ایمان و دین شد
به زیر گلبنش هر کس که بنشست    سعادت با نشستش همنشین شد
در این گفتارم آن معنی طلب کن    نفس‌های خوشم او را کمین شد
ازیرا اسم‌ها عین مسماست    ز عین اسم آدم عین بین شد
اگر خواهی که عین جمع باشی    همین شد چاره و درمان همین شد
مخوان این گنج نامه دیگر ای جان    که این گنج از پی حکمت دفین شد
به کهگل چون بپوشم آفتابی    جهانی کی درون آستین شد
اگر تو زین ملولی وای بر تو    که تو پیرار مردی این یقین شد
زره بر آب می‌دان این سخن را    همان آبست الا شکل چین شد
ز خود محجوبشان کردم به گفتن    به پیش حاسدان واجب چنین شد
خمش باشم لب از گفتن ببندم    که مشتی بیس با پیری قرین شد


همچنین مشاهده کنید