پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

به ساقی درنگر در مست منگر


به ساقی درنگر در مست منگر    به یوسف درنگر در دست منگر
ایا ماهی جان در شست قالب    ببین صیاد را در شست منگر
بدان اصلی نگر کغاز بودی    به فرعی کان کنون پیوست منگر
بدان گلزار بی‌پایان نظر کن    بدین خاری که پایت خست منگر
همایی بین که سایه بر تو افکند    به زاغی کز کف تو جست منگر
چو سرو و سنبله بالاروش کن    بنفشه وار سوی پست منگر
چو در جویت روان شد آب حیوان    به خم و کوزه گر اشکست منگر
به هستی بخش و مستی بخش بگرو    منال از نیست و اندر هست منگر
قناعت بین که نرست و سبک رو    به طمع ماده آبست منگر
تو صافان بین که بر بالا دویدند    به دردی کان به بن بنشست منگر
جهان پر بین ز صورت‌های قدسی    بدان صورت که راهت بست منگر
به دام عشق مرغان شگرفند    به بومی که ز دامش رست منگر
به از تو ناطقی اندر کمین هست    در آن کاین لحظه خاموشست منگر


همچنین مشاهده کنید