شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

آنک بیرون از جهان بد در جهان آوردمش


آنک بیرون از جهان بد در جهان آوردمش    و آنک می‌کرد او کرانه در میان آوردمش
آنک عشوه کار او بد عشوه‌ای بنمودمش    و آنک از من سر کشیدی کشکشان آوردمش
آنک هر صبحی تقاضا می‌کند جان را ز من    از تقاضا بر تقاضا من به جان آوردمش
جان سرگردان که گم شد در بیابان فراق    از بیابان‌ها سوی دارالامان آوردمش
گفت جان من می‌نیایم تا بننمایی نشان    کو نشان کو مهر سلطان من نشان آوردمش
مهربانی کردن این باشد که بستم دست دزد    دست بسته پیش میر مهربان آوردمش
چونک یک گوشه ردای مصطفی آمد به دست    آنک بد در قعر دوزخ در جنان آوردمش


همچنین مشاهده کنید