پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

من آن ماهم که اندر لامکانم


من آن ماهم که اندر لامکانم    مجو بیرون مرا در عین جانم
تو را هر کس به سوی خویش خواند    تو را من جز به سوی تو نخوانم
مرا هم تو به هر رنگی که خوانی    اگر رنگین اگر ننگین ندانم
گهی گویی خلاف و بی‌وفایی    بلی تا تو چنینی من چنانم
به پیش کور هیچم من چنانم    به پیش گوش کر من بی‌زبانم
گلابه چند ریزی بر سر چشم    فروشو چشم از گل من عیانم
لباس و لقمه‌ات گل‌های رنگین    تو گل خواری نشایی میهمانم
گل است این گل در او لطفی است بنگر    چو لطف عاریت را واستانم
من آب آب و باغ باغم ای جان    هزاران ارغوان را ارغوانم
سخن کشتی و معنی همچو دریا    درآ زوتر که تا کشتی برانم


همچنین مشاهده کنید