جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

تا عشق تو سوخت همچو عودم


تا عشق تو سوخت همچو عودم    یک عقده نماند از وجودم
گه باروی چرخ رخنه کردم    گه سکه آفتاب سودم
چون مه پی آفتاب رفتم    گه کاهیدم گهی فزودم
از تو دل من نمی‌شکیبد    صد بار منش بیازمودم
این بخشش توست زور من نیست    گر حلقه سیم درربودم
گر دشمن چاشتم خفاشم    ور منکر احمدم جهودم
تفهیم تو تیز کرد گوشم    کان راز شریف را شنودم
سیل آمد و برد خفتگان را    من تشنه بدم نمی‌غنودم
صیقل گر سینه امر کن بود    گر من ز کسل نمی‌زدودم
توفیر شد از مکارم تو    هر تقصیری که من نمودم
من جود چرا کنم به جلدی    کز جود تو مو به موی جودم
از عشق تو بر فراز عرشم    گر بالایم وگر فرودم
از فضل تو است اگر ضحوکم    از رشک تو است اگر حسودم
بس کردم ذکر شمس تبریز    ای عالم سر تار و پودم


همچنین مشاهده کنید