پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

ای تو امان هر بلا ما همه در امان تو


ای تو امان هر بلا ما همه در امان تو    جان همه خوش است در سایه لطف جان تو
شاه همه جهان تویی اصل همه کسان تویی    چونک تو هستی آن ما نیست غم از کسان تو
ابر غم تو ای قمر آمد دوش بر جگر    گفت مرا ز بام و در صد سقط از زبان تو
جست دلم ز قال او رفت بر خیال او    شاید ای نبات خو این همه در زمان تو
جان مرا در این جهان آتش توست در دهان    از هوس وصال تو وز طلب جهان تو
نیست مرا ز جسم و جان در ره عشق تو نشان    ز آنک نغول می‌روم در طلب نشان تو
بنده بدید جوهرت لنگ شده‌ست بر درت    مانده‌ام ای جواهری بر طرف دکان تو
شاد شود دل و جگر چون بگشایی آن کمر    بازگشا تو خوش قبا آن کمر از میان تو
تا نظری به جان کنی جان مرا چو کان کنی    در تبریز شمس دین نقد رسم به کان تو


همچنین مشاهده کنید