چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

ای یار اگر نیکو کنی اقبال خود صدتو کنی


ای یار اگر نیکو کنی اقبال خود صدتو کنی    تا بوک رو این سو کنی باشد که با ما خو کنی
من گرد ره را کاستم آفاق را آراستم    وز جرم تو برخاستم باشد که با ما خو کنی
من از عدم زادم تو را بر تخت بنهادم تو را    آیینه‌ای دادم تو را باشد که با ما خو کنی
ای گوهری از کان من وی طالب فرمان من    آخر ببین احسان من باشد که با ما خو کنی
شرب مرا پیمانه شو وز خویشتن بیگانه شو    با درد من همخانه شو باشد که با ما خو کنی
ای شاه زاده داد کن خود را ز خود آزاد کن    روز اجل را یاد کن باشد که با ما خو کنی
مانند تیری از کمان بجهد ز تن سیمرغ جان    آن را بیندیش ای فلان باشد که با ما خو کنی
ای جمع کرده سیم و زر ای عاشق هر لب شکر    باری بیا خوبی نگر باشد که با ما خو کنی
تخم وفاها کاشتم نقشی عجب بنگاشتم    بس پرده‌ها برداشتم باشد که با ما خو کنی
استوثقوا ادیانکم و استغنموا اخوانکم    و استعشقوا ایمانکم باشد که با ما خو کنی
شه شمس تبریزی تو را گوید به پیش ما بیا    بگذر ز زرق و از ریا باشد که با ما خو کنی


همچنین مشاهده کنید