پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

آن زلف مسلسل را گر دام کنی حالی


آن زلف مسلسل را گر دام کنی حالی    در عشق جهانی را بدنام کنی حالی
می‌جوش ز سر گیرد خمخانه به رقص آید    گر از شکرقندت در جام کنی حالی
از چشم چو بادامت در مجلس یک رنگی    هر نقل که پیش آید بادام کنی حالی
حاشا ز عطای تو کان نسیه بود ای جان    گر تشنه بود صادق انعام کنی حالی
ای ماه فلک پیما از منزل ما تا تو    صدساله ره ار باشد یک گام کنی حالی
از لطف تو از عقرب صد شیر بجوشیده    و آن کره گردون را هم رام کنی حالی
بر بام فلک صد در بگشاید و بنماید    گر حارس بامت را بر بام کنی حالی
هر خام شود پخته هم خوانده شود تخته    گر صبح رخت جلوه در شام کنی حالی


همچنین مشاهده کنید