شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

با تو عتاب دارم جانا چرا چنینی


با تو عتاب دارم جانا چرا چنینی    رنجور و ناتوانم نایی مرا ببینی
دیدی که سخت زردم پنداشتی که مردم    آخر چگونه میرد آنک تواش قرینی
یا سیدی و روحی حمت فلم تعدنی    یا صحتی شفایی لم تستمع حنینی
بس احتراز کردم صبر دراز کردم    امروز ناز کردم با اصل نازنینی
امشب چو مه برآید داوود جان بیاید    ای رنج موم گردی گر برج آهنینی
شب بنده را بپرسد وز بی‌گهی نترسد    شب نیز مست گردد بی‌نقل و ساتکینی
ای ناله چند ناله افزونتری ز ژاله    بر بنده کمینه تو نیز در کمینی


همچنین مشاهده کنید