پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

آگاه کردن خسرو شیرین را از قصد سفر خود به سوی قیصر روم


حلاوت سنج شیرین شکر خند    چنین برداشت مهر از حقه قند
که با خسرو چو شیرین بست پیمان    که این بلقیس گردد آن سلیمان
ملک بر رسم اول چند گاهی    به مهر از دور می‌کردش نگاهی
به شیرین گفت میدانی که کارم    پریشانست همچون روزگارم
مرا در ملک خود کاری درافتاد    رسیدم با تو کاری دیگر افتاد
کنون کامیدم از تو یافت یاری    به ملکم نیز هست امیدواری
گرفتم از رخت فال مبارک    که تاجم با ز گردد سوی تارک
گرم دستوریی باشد ز رایت    بر ارم سر بروم از زیر پایت
برآمد همچو مه در شامل دیجور    سوار سایه شد خورشید پر نور
برو نراند آن شب فرخنده ز آن بوم    مبارک روی شد بر قیصر روم


همچنین مشاهده کنید