شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

ترانه‌های بازی کودک


هدف از ترانه‌هاى بازى، ايجاد هيجان و تحرک هر چه بيشتر در کودک است. در دسته‌اى از اين ترانه‌ها، هوش و استعداد کودک براى درک برخى مسائل ساده به‌کار گرفته مى‌شود. ترانه‌هاى برشمردنى و ترانه‌هائى از نوع اوستابدوش، زن اوستاندوش، از اين دسته هستند، که در آنها اعداد و تسلسل و رابطهٔ بسيار سادهٔ آنها، نام‌هاى حيوانات و آواز، حرکت آنها، مضمون ترانه را تشکيل مى‌دهند. در گونه‌اى از اين ترانه‌ها نيز، کودکان در خواندن ترانه‌ها شرکت مى‌کنند و ترانه به‌صورت مناظره يا پرسش و پاسخ بين کودکان و خوانندهٔ ترانه اجراء مى‌شود. مرغ همسايه، گرگم و گلّه مى‌برم و بخشى از اتل متل از اين دسته هستند. (ترانه و ترانه‌سرائى در ايران)
از ديگر ويژگى‌هاى جالب در ترانه‌هاى کودکان، تعميم رابطهٔ ديرين انسان با حيوان است. صادق هدايت اشاره مى‌کند که:
'در ترانه‌هاى کودکان، بيشتر جانوران دست‌اندرکار هستند: حرف مى‌زنند، کار آدم‌ها را مى‌کنند، بازى درمى‌آورند ولى همهٔ آنها با قيافه و حرکات خنده‌دار هستند.... . اين ترانه‌ها طورى ساخته شده که بچه با روح جانوران مأنوس مى‌شود و همهٔ آنها را دوست دارد.' (نوشته‌هاى پراکنده)
  نمونهٔ ترانه‌هاى بازى کودک
- در تهران، دست‌هاى بچه را مى‌گيرند و به جلو و عقب مى‌برند و مى‌گويند:
مشکى، دوغى . هراتى
يه من کر و نباتى
ببريم بازار بفروشيم
پيرهن نو بپوشيم
(نوشته‌هاى پراکنده)
- اشتر اشترم:
لب اشترم
اشتر کجاس؟
مازندرون
چى چى مى‌خوره؟
بلگ خزون
چى چى مى‌بره؟
قند و شکر
راه گذرش از ين طرف ازون طرف...
(نوشته‌هاى پراکنده)
- بچه‌ها پاهاى يکديگر را مى‌گيرند و اوسا مى‌گويد:
يه دبه و دو دبه
سه دبه و سه دبه
سه سبد سيب رنگين
سه انار ترش و شيرين
آهو به چرا
برده بچه را
اى مادر گلندون
آمدى قر بدى افتادى تو قندون
هلالى زمزمه کشک و بادمجون
به قربون سرت يه خورده بجنبون
(نوشته‌هاى پراکنده)
- بچه‌ها مشت خود را گره کرده روى هم مى‌گذارند و اوسا مى‌گويد:
جمجمک بلگ خزون
مادرم سيمين خاتون
گيس داره قد کمون
از کمون بلندتره
از شبق مشکى‌تره
گيس او شونه مى‌خواد
شونهٔ فيروزه مى‌خواد
حمومِ هر روزه مى‌خواد
(نوشته‌هاى پراکنده)
اين کوچول کوچوله
اين ننه موچوله
اين عبا بلنده
اين قبا بلنده
اين کفشدوز کنده [کن و سولقان]
اين گف بريم به صحرا
اين گف چى بياريم
اين گف گَوَن بياريم
اين گف گرگه اونجاست
اين کله گنده گفتا
هستم شمارا همرا
از کى ديگر مى‌ترسين؟
(نوشته‌هاى پراکنده)
- ترانهٔ 'اتل متل' :
اين ترانهٔ بسيار قديمى و مشهور، که هنوز رونق و اشتهار خود را حفظ کرده، داراى روايات فراوانى در شهرهاى ايران است. چگونگى بازى، بنا بر توضيحى که احمد شاملو داده، چنين است:
'بچه‌ها دايره‌وار مى‌نشينند و پاهاى خود را به طرف مرکز دايره دراز مى‌کنند. اوستا، همچنان‌که ترانهٔ بازى را مى‌خواند، با هر ضرب آن به يکى از پاها دست مى‌زند. يک ضرب براى يک پا، يعنى دو ضرب براى هر بازيکن. پائى که با آخرين ضرب ترانه لمس شود، سوخته است و از دور بازى خارج مى‌شود؛ بدين معنى که بازيکن آن پا را زير خود جمع مى‌کند و هرگاه هر دو پاى او سوخت موقتاً از دور بازى کنار مى‌نشيند و بازى با تکرار ترانه روى پاهاى باقى‌مانده، تکرار مى‌شود، تا جائى‌که تنها يک پا باقى بماند. آنگاه اوستا تصميم خواهد گرفت که صاحب آخرين پا، براى تفريح و سرگرم شدن ديگران چه کارى انجام بدهد. ممکن است اين شخص با دستيارى اوستا (که در اين‌صورت وزير خواهد شد) به بازى 'شاه وزيري' بپردازد، و براى هريک از بازيکنان وظيفه‌اى معين کند و وزير، هر کس را به اجراء وظيفه‌اى که براى او تعيين شده است وا دارد.'
(کتاب کوچه، ج ۱، ص ۱۰۷۲)
- روايت تهرانى:
اتل، متل، توتوله atal matal، tutuleh
گاب حسن چه جوره gabe hasan če jūreh
نه شير داره نه پستون na šir dareh na pestun
گابشو بُردن هِندسِتون o bordan hendestun ـ eš ـ gab
يک زن کردى بستون [yek zan] e kordi bestun
اسمشو بزار عَمْ قِزى qezi ـam [esmešo bezar]
دور کُلاش قرمزى š qermezi ـ dowre kola
ـ بگُمى کجاس؟ ـ تو باغچه bagomi ...
ـ چى چى مى‌چينه؟ ـ آلوچه
آلوچهٔ سِهِ گردوُ ye se gerdo ـ aluče
خبر بُردن به اُردو xabar bordan be ordu
اُردو قلندر شدِه ordu qalandar šode
کفش بگم تر شدِه e bagom tar šode ـ kafš
بگم بگم حيا کن bagom bagom haya kon
از سولاخ در نِگا کن e dar nega kon ـaz sulax
ها جستم و واجستم hajestam o vajestam
تو حوض نقره جستم e noqre jestam ـ tu howz
نقره نمکدونم شد am šod ـ noqre namakdun
بگمى به قربونم شد bagomi be qorbunam šod
هاچين و واچين hačin o vačin
يه پاتو ورچين ye pato varčin
(کتاب کوچه، ج ۱، صص ۱۰۹ ـ ۱۱۰)


همچنین مشاهده کنید