چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

اگزیستانسیالیسم


  ايده‌آليسم
ايده‌آليسم ذهن را مرکز فهم و آگاهى مى‌داند و داراى اصولى است از جمله اينکه ذهن مرکز و کانون وجود شخص است و تمام واقعيت‌ها از ذهن سرچشمه مى‌گيرند؛ در طرح جهان مردم خيلى مهمتر از طبيعت هستند براى اينکه طبيعت به‌وسيلهٔ ذهن تصوير مى‌شود؛ ارزش‌ها و ايده‌آل‌ها مستقل از افراد، جهاني، مطلق و غيرقابل تغييرند؛ فرد انتخاب بين درست و غلط را تمرين مى‌کند؛ استدلال و درک مستقيم، افراد را در رسيدن به حقيقت يارى مى‌کند.
ديدگاه‌هاى تربيتى اصول فلسفى ايده‌آليسم به قرار زير است:
تربيت، شخصيت، به‌ويژه ارزش‌هاى اخلاقى و روحى را توسعه مى‌دهد. کسب دانش و معرفت و توسعه و تکامل ذهن از اولويت برخوردار است. تربيت جريانى است در نهاد و خويشتن، بنابراين دانشجو مسؤول يادگيرى و انگيزش خود است. دورهٔ تحصيلات روى ايده‌آل‌ها متمرکز شده است. دانش‌آموز موجود خلّاقى است که توسط معلم رهبرى مى‌شود.
با کاربرد اصول کلى ايده‌آليسم در تربيت بدني، مفاهيم و تصوراتى مثل اينکه قلمرو تربيت بدنى و ورزش فراتر از جنبه‌هاى جسمانى است، شکل مى‌گيرد. حتى اگر ذهن و جسم در يک قالب تکامل يابند، در حقيقت ايده‌آليسم بر تکامل ذهن و جريان فکرى تأکيد دارد. اهميت آمادگى جسمانى و حرکت جسمانى در تأثير آنها بر توسعهٔ شخصيت است. در تربيت بدنى و برنامهٔ ورزشى ايده‌آل‌ها مورد تأکيد قرار مى‌گيرند. معلم به‌ويژه از لحاظ شخصيت و ارزش‌ها الگوى دانش‌آموزان است و خود تکاملى مورد تأکيد است.
  رئاليسم
دنياى مادى (جسماني) در کانون توجه فلسفهٔ رئاليسم است. اصول و مفاهيم رئاليسم عبارتند از:
دنياى مادى دنياى واقعى است، تمام رخدادهاى مادى جهان تابع و نتيجهٔ قوانين طبيع هستند و طبيعت قابل کنترل است، از طريق شيوهٔ علمى بهتر مى‌توان به حقيقت دست يافت، تجارب و احساسات، مردم را در شناخت طبيعت کمک مى‌کند، ذهن و جسم ارتباط هماهنگ و تنگاتنگى دارند
وقتى اصول کلى رئاليسم در قلمرو تعليم و تربيت به‌کار رود، مفاهيم زير شکل خواهد گرفت:
تعليم و تربيت قدرت استدلال و توانايى کاربرد روش علمى براى تفسير اشياى واقعى در زندگى را توسعه مى‌دهد و اين يک امر اساسى براى يادگيرى مداوم است. جريان تعليم و تربيت داراى مبانى علمى است و جريان آموزش در دورهٔ تحصيلات بايد براساس اصول علمى هدايت شود تا يادگيرى منظم را فراهم آورد. ارزيابى بايد عينى و استاندارد باشد
  پراگماتيسم
در اين فلسفه تجارب وسيلهٔ نيل به حقيقت هستند و نه به ايده‌آل‌ها و يا واقعيت‌ها، مفاهيم پراگماتيسم عبارتند از: تجارب، اساس حقايق هستند به‌دليل تفاوت موقعيت‌ها و تجارب افراد، واقعيت در پراگماتيسم تغيير مى‌کند. موفقيت تنها ملاک ارزش حقّانيت يک نظريه است. حقيقت تابع شرايط است. هر چيزى که در وضعيت مورد نظر مؤثر واقع شود صحيح است. ارزش‌ها نسبى هستند و از تجارب سرچشمه مى‌گيرند. مسؤوليت اجتماعى مهم است و افراد بخش مکمل اجتماع هستند.
با به‌کار بردن اصول کلى و عمومى پراگماتيسم در تعليم و تربيت مفاهيم زير شکل مى‌گيرند: فرد از طريق تجربه ياد مى‌گيرد؛ روش حل مسأله اولين و ابتدايى‌ترين شيوهٔ تربيتى و مهارتِ ضرورى براى برخورد با جهان در حال تغيير است؛ تفاوت‌هاى فردى بايد مورد توجه باشند و تربيت و تعليم بر روى کودکان متمرکز شود (کودک مدار - Child-centered). تعليم و تربيت براى بهبود کارآيى و عملکرد اجتماعى است. با تأکيد بر نقش فرد در اجتماع، تکامل کلى فرد مهم است.
وقتى اصول پراگماتيسم در حيطهٔ تربيت بدنى و ورزش به‌کار مى‌روند، مفاهيم و تصوراتى شکل مى‌گيرند، مانند اينکه: تحصيلات و برنامه‌هاى دوره‌هاى تحصيلى براساس نيازها و علايق دانش‌آموزان است؛ رشته‌هاى تحصيلى بايد متنوع باشند تا تجارب متعددى را براى يادگيرى به‌وجود آورند؛ يادگيرى‌ با روش حل مسأله کامل مى‌گردد؛ نتايج اجتماعى که از شرکت در برنامه‌ها به‌دست مى‌آيند مهم هستند، معلم نقش راهنما را دارد.
  تاتوراليسم
اين باور که زندگى توسط قوانين طبيعت اداره مى‌شود مرکز ثقل فلسفهٔ طبيعت‌گرايى است. طبيعت‌گرايى داراى اصولى است، مانند: واقعيت فقط در قلمرو مادى طبيعت قابل رؤيت است؛ طبيعت به تنهايى منبع ارزش است؛ افراد خيلى مهمتر از اجتماع هستند، اما نظم اجتماعى براى پيشگيرى از بى‌نظمى ضرورى است.
باورهاى طبيعت‌گرايى در حوزهٔ تفکر تربيتى مفاهيم زير را به‌وجود مى‌آورد: جريان تربيت توسط تکامل جسماني، شناختي، احساسى و هيجانى هدايت مى‌شود؛ در تعليم و تربيت، معلم فردى است که از قوانين طبيعت آگاه است و به‌عنوان راهنما ايفاى نقش مى‌کند؛ دانش‌آموز بايد خود هدايت شده (Selt- directed) باشد و يادگيرى دانش‌آموز از طريق استدلال استقرايى حاصل مى‌شود؛ تکامل ذهنى و جسمى مهم است.
هنگامى که اصول طبيعت‌گرايى در حيطهٔ تربيت بدنى و ورزش به‌کار رود، اين مفاهيم شکل مى‌گيرند: فعاليت‌هاى جسمانى براى توسعهٔ کل وجود مؤثرند؛ اين فعاليت‌ها وسيله‌اى براى تکامل مهارت‌هاى جسماني، عقلاني، اجتماعي، هيجانى و اخلاقى هستند؛ معلمان آموزش‌ها را مطابق نياز افراد اجرا مى‌کنند؛ دانش‌آموزان خود هدايت شده هستند، جريان يادگيرى انفرادى از طريق فعاليت انفرادى سبب رسيدن به اهداف شخصى مى‌گردد. فعاليت‌هاى شديد رقابتى بين افراد منع شده، بر رقابت با خود تأکيد مى‌شود. بازى بخش مهمى از جريان تعليم و تربيت است و فعاليت‌هاى خارج سالن (فضاى آزاد) موقعيت خوبى را براى رشد فردى فراهم مى‌آورند.
  اگزيستانسياليسم
در اين مکتب واقعيت توسط تجارب شخصى معين مى‌شود. مفاهيم اين ديدگاه عبارتند از: وجود انسان تنها واقعيت حقيقى است؛ هر کسى مسؤول خود و اعمال و انتخابِ خود است؛ تجارب و انتخاب افراد منحصر به‌فرد است و بر تجارب ذهنى او واقعيت‌ها اثر مى‌گذارد؛ افراد بايد نظام ارزشى خود و شيوهٔ پيگيرى آنها را معين کنند؛ البته بايد پيامدهاى اعمال خود را پذيرا باشند. فرد مهمتر از اجتماع است و بايد مسؤوليت اجتماعى خود را نيز در نظر داشته باشد.
اصول کلى اين ديدگاه فلسفى در تفکر تربيتى مفاهيمى را در پى خواهد داشت که عبارتند از: تعليم و تربيت يک جريان فردى است؛ دورهٔ تحصيلات، فرد را با انواع فعاليت‌ها روبه‌رو مى‌سازد و آنچه با نيازها و خصوصيات فرد مناسب است بايد انتخاب شود؛ در جريان تعليم و تربيت معلم نقش محرک را دارد.
اصول عمومى اگزيستانسياليسم در حيطه تربيت بدنى و ورزش عبارتند از: در دوران تحصيل دانش‌آموزان در انتخاب انواع فعاليت‌ها از آزادى عمل برخوردار هستند؛ فعاليت جسمانى موقعيت‌هايى را براى توسعهٔ خودآگاهي، خودمسؤوليتى (Self- responsibility) به‌وجود مى‌آورد؛ معلم به‌عنوان مشاور و پرورش‌دهندهٔ يک جريان فکريِ بازتابنده (Reflective thinking) است، در عين حال دانش‌آموزان آزادى انتخاب دارند و با نتايج اعمال خود نيز مسؤولانه برخورد مى‌کنند.


همچنین مشاهده کنید