شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

مفاهیم ذهنی اوقات فراغت (۴)


   اوقات فراغت از ديدگاه آزادى عمل
انگارش‌هاى اوقات فراغت به‌عنوان هدف نهائى به‌خودى‌خود نياز به توجيه ابزارى ندارد و با نگرش اوقات فراغت که از ديدگاه عملکردى بيان شده کاملاً مغاير است. آدمى زمانى اوقات فراغت دارد که پايبندى‌هائى که ديگر لايه‌هاى زندگى را فراگرفته رهائى يابد و بنابراين، اوقات فراغت با آزادگى و امکان اينکه شخص خودش باشد و خويشتن خويش را بروز دهد ارتباط دارد. از ديدگاه تاريخى اين انگارش اوقات فراغت مربوط به گروه ممتاز (Elites) مى‌باشد که از نظر استقلال مالى و وقت آنقدر مرفه بوده‌اند که مى‌توانسته‌اند تحت شرايط آرمانى شيوه‌اى از زندگى که مبتنى بر اوقات فراغت باشد براى خويش فراهم آورند.
واژهٔ لاتين ليسِر (Liccrc) که واژهٔ اوقات فراغت تا اندازه‌اى از آن مشتق شده هم به مفهوم گزينه (choice) (مجوز براى انجام کاري) و هم به معناى محدوديت (Constraint) (مجاز به مفهوم تحت مقررات و منظم) است.
به‌طور ضمنى بين جوامعى که در آنها از اين آزادى به شکل مثبت يا منفى استفاده مى‌شود تمايزى قايل شده‌اند. براى نمونه يونانيان باستان، اغلب براى الگوئى که در مورد اوقات فراغت 'انسان آزاده' (Free Man) ارائه داده‌اند ستايش مى‌شوند. اين الگو بر صفاتى چون يکدلي، فضايل اخلاقى و محسنات جسمى و روحى (پرداختن به موسيقى و ورزش) انديشه و خدمت به خلق تأکيد دارد. در سده‌هاى ميانه، 'دوران جوانمردي' (Age of chivalry) نشانه‌هاى مشابهى که حکايت از 'مردانگي' داشت به‌وجود آمد و الگوى رفتارى ارائه شد که هنوز هم در دههٔ ۱۹۹۰ (گرچه تا اندازه‌اى با سوء تعبير) با انگارش ' کاربرد صحيح' اوقات فراغت رابطه دارد و در ميان ملت‌هائى که منش منصفانه‌اى دارند و در ورزش رفتار جوانمردانه نشان مى‌دهند، ديده مى‌شود و در فعاليت‌ها صفت نيکوئى است که فقط براى نفس کار و ارضاى درون به آن پرداخته مى‌شود.
اين انگارش‌هاى رفتارى اوقات فراغت به‌شدت وابسته به نوع جنسيت و بازتاب گروه‌هائى ممتازهٔ مردان است که متغيرهاى مؤثر بر اوقات فراغت را طى دوره‌هاى گوناگون تاريخى تعريف کرده‌اند. نمونه‌هاى منفى غالباً به برداشت اوقات فراغت در دوره‌هاى بعدى امپراتورى روم مربوط مى‌شود که فرصت‌هاى آزاد اضافى (Excssive freetime) و توانگرى با مفهوم سوء بهره‌بردارى از اوقات فراغت که نمونه‌ٔ شاخص آن مسابقات و سيرک بود پيوند داشت که در آن خونريزى و شقاوت به‌عنوان شکلى مهيب از تفريحات عمومى پديدار گرديد. نمونه‌اى جديدتر که از لحاظ سرشت چندان شديد نيست، ولى کمتر هم قابل انتقاد نيست را مى‌توان در نوشته‌هاى تى‌ وبلن (T.Veblen) (۱۸۹۹) يافت که به شکل آزاردهنده‌اى کارهائى را که طبقهٔ جديد جوياى اوقات فراغت در اواخر سدهٔ نوزدهم در آمريکا انجام مى‌دهد محکوم مى‌کند و آنها را معرف آشکار و پيامد افراطى مد و توانگرى از ردهٔ ممتازهٔ آمريکائيان تازه و ثروتمند شده برمى‌شمارد که بى‌نيازى خويش را بدين شکل به رخ مى‌کشانند.
هراس از اينکه حصول اوقات فراغت که ممکن است به‌جاى اوقات فراغت آفريننده، به اشکال پست و ناپسند (اتلاف گردد و در جهت هم‌نوائى به‌کار نرود و به‌جاى جوانمردى در مسير گلادياتورى به‌کار گرفته شود) تبديل گردد را در نوشته‌هاى منتقدانهٔ بسيارى از صاحب‌نظران از جمله تى‌اس اليوت (T.S.Eliot) (در دفاع از افراد ممتاز يا برجسته (Elitism) در هنر و اچ مارکوز (H.Marcuse) که از دنبال کردن به ظاهر سيرى‌ناپذير نيازهاى کاذبِ به‌وسيلهٔ عامهٔ مردم دلگير است مى‌توان يافت.
با اين همه، ديدگاه‌هاى منفى در مورد اوقات فراغت به‌عنوان آزادى - به شکلى که فرصت‌هائى براى شکوفا شدن استعدادها، تکميل مهارت‌ها و انديشيدن به‌کار گرفته نشود و به‌صورت پست انحراف يابد به نسبت اندک است. نظرى که بيشتر ارائه مى‌شود آن است که اوقات فراغت نوعى آرمان داراى ويژگى‌هاى انسانى است و اينکه پاره‌اى از آدميان ممکن است جدا از الزام و کار به مراتب متعالى حيات دست يابند.
اين ديدگاه تقريباً صوفيانه به‌ويژه با جست و جو در آمريکا در دهه‌هاى ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ قوت گرفت و نمونهٔ شاخص آن بياناتى به شکل زير است:
همه حق دارند فرصت‌هاى آزاد داشته باشند وقت آزاد يکى از آرمان‌هاى قابل حصول دموکراسى است. اوقات فراغت را به‌طور کامل نمى‌توان شناخت، بنابراين اين ايده به تنهائى آرمان نيست، بلکه نوعى نظريه است. وقتى آزاد به روش خاصى براى احتساب نوع ويژه‌اى از وقت اطلاق مى‌گردد. اوقات فراغت به نوعى وضعيت زيست گفته مى‌شود، شرايطى که افرادى طالب آن‌ هستند و عدهٔ کمى بدان دسترسى مى‌يابند (دوگراتسيا، ۱۹۶۲).
اين گونه ديدگاه‌ها که در پاره‌اى فرهنگ‌ها در دههٔ ۱۹۶۰ تحت عنوان 'راحت‌طلبي' شناخته مى‌شود، طرفدارانى پيدا کرد، و در پاره‌اى از نقاط آمريکا و اروپاى غربى پديدهٔ بيرون رفتن (drop out) که در جست‌وجوى موجوديتى متفکرانه در دنيائى آرمانى با اوقات فراغت بود، تقريباً سخنى معمول شده بود. به شکل سنتى‌تر، تأکيد بر کيفيت اوقات فراغت، بر اعتلاء فرهنگ و استفاده از اوقات فراغت بود کسب ارزش‌هاى والاى انساني، به‌طور نمونه و به شکلى که در هنرهاى زيبا و ادبيات متجلى مى‌گردد، همواره نشانه‌اى از شيوهٔ زندگى آرمانى همراه با اوقات فراغت تلقى شده است. آشکار است که اين ديدگاه انگارشى گزينشى از اوقات فراغت به‌دست مى‌دهد که در آن براى انواع ورزشى و سرگرمى جاى چندانى وجود ندارد و اجازه مى‌دهد فقط مسابقه و بازى‌هاى برد و باختى انجام شود.
اين متناقص است که انگارش اوقات فراغتِ مبتنى بر شکلى از آزادى را براى پرداختن به علايق و فعاليت‌هائى که پاداش‌هاى ارضاءکنندهٔ درون را در پى دارد (براى نفس خود اين اعمال) واژگونه سازند و از آنها به‌منظور تعريف چيزهائى که در اوقات فراغت مطلوب و پسنديده است در مقابل چيزهاى پست و نکوهيده بهره‌ گيرند. البته آنچه را که اين ديدگاه به‌طور برجسته نمايان مى‌سازد اين است که انگارش کيفى اوقات فراغت حالتى نامشخص دارد، اين ديدگاه بازتاب نوعى داورى ارزش‌ها است که به‌طور عمده براساس ديدگاه‌هاى مکرر نخبگان فرهنگى در مورد چيزى که اوقات فراغت بايد باشد شکل گرفته، نه آنچه که واقعاً هست. على‌رغم اين عيب آشکار (دست کم از ديدگاه عدالت‌خواهان بدبين اواخر قرن بيستم) انگارش اوقات فراغت به‌عنوان عامل فراهم‌آوردندهٔ آزادى و خودمختارى براى ارتقاء ذات تحت راهبردهاى درون هنوز هم براى بسيارى از فرضيه‌پردازان اوقات فراغت داراى اهميت است، چرا که به موقعيت‌هائى اشاره دارد که اين عامل براى شکفتگى جلوه‌گر شدن و پرورش ارزش‌هاى والاى انسانى فراهم مى‌آورد. اعتبار و کاربردهاى انگارش اوقات فراغت به‌عنوان آزادى به‌طور خلاصه در جدول (اوقات فراغت به‌عنوان آزادى عمل) بيان شده است.
  جدول اوقات فراغت به‌عنوان آزادى عمل
ابعاد نقاط قوت نقاط ضعف
شناسائى اوقات فراغت به‌عنوان 'آزادي' به‌عنوان 'کيفي' ؛ به‌عنوان 'ارضاء دروني' تأکيد بر بعد ذهنى اوقات فراغت دارد؛ بر کيفيت تجربهٔ فرصت آزاد. فعاليت‌هائى را مشخص مى‌کند که از ديدگاه‌ تاريخى به‌عنوان اوقات فراغت آزاد به‌خوبى تقدير شده است. تعيين کمى آن دشوار است. بيشتر فعاليت‌ها با جست‌وجو انگيزه‌هاى چندگانه‌اى دارند. الزاماً تفاوتى بين کار و وظيفه قايل نمى‌شود (مذهب معيارهاى لازم براى آنکه اوقات فراغت به‌شمار آيد را دارد ولى ممکن است از ديدگاه کسانى که در چنين فعاليتى شرکت مى‌کنند موضوع از اين قرار نباشد).
درک ماهيت اوقات فراغت توجه اين ديدگاه به ماهيت درون‌زاد اوقات فراغت؛ و به توان آن براى ارتقاء کيفيت حيات معطوف شده است. به ظاهر اشکال غيرفعال اوقات فراغت را در بر مى‌گيرد. نمونه‌هائى از مواردى که جزء صفات‌ انسانى به‌شمار مى‌آيند. (مانند هنرهاى زيبا) را به‌دست مى‌دهد. بيشتر مشتق از بررسى اوقات فراغت از ديدگاه نخبگان است. به‌شدت مبتنى بر ديدگاهى ارزشى است که نشان مى‌دهد که ديدگاه تاريخى چه چيزى 'ارزشمند' و قابل انجام دادن و 'با مفهوم' و از نظر فرهنگى اختصاصى است (براى نمونه شيوهٔ زندگى يونانيان باستان که ارتباطى با شيوهٔ نوين زندگى ندارد).
کاربردها:
افراد پارلمان، از آن براى هنرهاى از ديدگاه سنتى والا مانند تئاتر، اپرا، باله و موسيقى کلاسيک استفاده مى‌کنند. بر اهميت حفظ و گسترش اين اشکال اوقات فراغت در سهمى که در ارتقاء کيفيت زندگى فرهنگى دارند تأکيد دارد. دانشمندان (و بعضى از سياستمداران و آينده‌شناسان) بر نقش اوقات فراغت در شکوفا کردن استعدادهاى آدمى در جهانى که کار در زندگى مردم نقش مرکزى نخواهد داشت و در آن رهنمودهائى براى کاربرد متناسب اوقات فراغت مورد نياز خواهد بود تأکيد دارند. اغلب کاربرد متناسب بيشتر به فرهنگ سطح بالا نظر دارد تا فرهنگ عامه. مديران و کسانى که براى دوره‌هاى کوتاه مدت سياستگذارى مى‌کنند طى چند سالهٔ اخير کمتر به ابعاد کيفى اوقات فراغت نظر داشته‌اند، بيشتر توجه آنان به پيشينه‌سازى مشارکت معطوف بوده که مفهوم ضمنى آن رويکردى عامه‌گرايانه است. اين امکان وجود دارد که رويکرد جامعه‌گرايانه که طى دههٔ ۱۹۹۰ مورد پذيرش تعدادى از صاحب‌نظران قرار گرفته نياز به بررسى جدى‌تر ماهيت کمى فراهم آوردن اوقات فراغت داشته باشد. منتقدان فرهنگ توده‌اى و ماترياليسم جوامع مصرفى به‌طور ضمنى اين ديدگاه اوقات فراغت را مى‌پذيرند.


همچنین مشاهده کنید