جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

اندازه‌‌گیری تقاضای فعلی بازار


يکى از مراحل مهم در شناخت بازار برآورد تقاضاى فعلى آن است.
  برآورد تقاضاى کل بازار
تقاضاى کل بازار براى يک کالا يا خدمت، حجم کل کالا يا خدتى است که توسط گروه مشخصى از مصرف‌کنندگان خريدارى مى‌شود آن هم در يک منطقه جغرافيايى خاص در طول يک دوره زمانى مشخص، در يک محيط بازاريابى معين و سطح و ترکيب مشخصى از تلاش‌هاى بازاريابى صنعت مربوطه.
نکته درخور توجه درباره تقاضاى کل بازار اين است که اين تقاضا عدد ثابتى نيست بلکه تابع شرايط معينى است. مثلاً، سطح و ترکيب تلاش‌هاى بازاريابى صنعت مربوطه يکى از همين شرايط است. يکى از شرايط ديگر، اوضاع و احوال محيط است.
شرکت‌ها براى برآورد تقاضاى کل بازار، روش‌هاى عملى مختلفى بکار مى‌گيرند. يک روش معمولى براى برآورد کل تقاضاى بازار چنين است:
Q=n*q*p
که در آن:
Q= کل تقاضاى بازار
n= تعداد خريداران بازار
q= مقدار خريد يک خريدار متوسط در سال
p= قيمت يک واحد متوسط
  برآورد ناحيه‌اى تقاضاى بازار
انتخاب بهترين نواحى براى فروش و اختصاص بهينه بودجه بازاريابى بين اين نواحي، يکى از مسائل مهمى است که شرکت‌ها با آن مواجه هستند. شرکت‌ها براى هرچه بهتر انتخاب کردن نواحى مختلف فروش، به برآورد توان بالقوه بازار در هر کدام از اين نواحى احتياج دارند. براى انجام اين برآورد دو روش وجود دارد: روش بررسى ساختارى بازار که اساساً توسط شرکت‌هاى صنعتى مورد استفاده قرار مى‌گيرد و روش شاخص عامل بازار که بيشتر در شرکت‌هايى که توليدکننده کالاهاى مصرفى هستند مورد استفاده قرار مى‌گيرد.
  روش بررسى ساختارى بازار
براى استفاده از اين روش به شناسايى تمام خريداران بالقوه در هر بازار و برآورد خريدهاى بالقوه ايشان نياز است. براى برآورد توان بالقوه بازار يک توليدکننده مى‌تواند از اطلاعات طبقه‌بندى صنايع استفاده کند. اين طبقه‌بندى عبارت است از يک سيستم کُدبندى دولتى که با استفاده از آن، صنايع مختلف به‌منظور جمع‌‌آورى و ارائه اطلاعات، بر مبناى محصول يا خدمت ارائه‌شده ايشان طبقه‌بندى مى‌شوند.
  روش شاخص عامل بازار
شرکت‌هايى که به توليد کالاهاى مصرفى اشتغال دارند نيز بايد براى برآورد توان بالقوه ناحيه‌اى بازار اقدام کنند. يک روش معمولى براى محاسبه توان بالقوه ناحيه‌اى بازار اين است که آن دسته از عوامل بازار را که با توان بالقوه وابستگى دارند شناسايى کنيم و سپس آنها را با يک شاخص موزون ترکيب نماييم.
ضرايب اهميتى که در شاخص قدرت خريد از آنها استفاده مى‌شود تا اندازه‌اى اختيارى هستند. اين ضرايب صرفاً براى آن دسته از کالاهاى مصرفى مورد استفاده قرار مى‌گيرند که نه جزء کالاهاى تجارى ارزان‌ قيمت هستند و نه جزء کالاهاى لوکس گران‌قيمت. البته از ضرايب ديگرى هم مى‌توان استفاده کرد. توليدکننده همچنين مى‌تواند ظرفيت بالقوه بازار را با کمک عوامل اضافى ديگرى همچون ميزان رقابت در بازار، بودجه تبليغات پيشبردى محلي، تغييرات فصلى ميزان تقاضا و خصوصيات ويژه بازار محلى تعديل کند.
  برآورد فروش واقعى و سهم بازار
يک شرکت علاوه بر برآورد تقاضاى کل و ناحيه‌اى بازار به اطلاعات فروش کل واقعى صنعت در بازار متعلق به خود نيز نياز دارد. بر اين اساس است که رقباى اصلى شناخته مى‌شوند و سهم فروش هر يک برآورد مى‌شود.
اتحاديه صنفى صنعت، اغلب اطلاعات مربوط به کل فروش صنعت را جمع‌آورى و منتشر مى‌کند. البته در اين مورد ممکن است ميزان فروش شرکت‌ها به‌طور جداگانه اعلام نشود. با اين روش هر شرکتى مى‌تواند کارآيى خود را در مقايسه با کل صنعت ارزيابى کند.
روش ديگر برآورد فروش، خريد اطلاعات از مؤسسات تحقيقات بازاريابى است که اطلاعات مروبط به کل فروش و ميزان فروش هر مارک کالا را در اختيار دارند.


همچنین مشاهده کنید