جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

دیشب که بارون اومد


  ديشب که بارون اومد
ديشب که بارون اومد يارم لب بون اومد
رفتم لبش ببوسم نازک بود و خون اومد
خونش چکيد تو باغچه يه دسه گل دراومد
رفتم گلش بچينم پر پر شد و هوا رفت
رفتم پر پر بگيرم کفتر شد و هوا رفت
رفتم کفتر بگيرم آهو شد و صحرا رفت
رفتم آهو بگيرم ماهى شد و دريا رفت
(نوشته‌هاى پراکنده)
  تو که ماه بلند در هوائى
تو که ماه بلند در هوائى
منم ستاره مى‌شم دورت را مى‌گيرم
تو که ستاره مى‌شى دورم را مى‌گيرى
منم ابرى مى‌شم روتو مى‌گيرم
تو که ابرى مى‌شى رومو مى‌گيرى
منم بارون مى‌شم تُن تُن مى‌بارم
تو که بارون مى‌شى تن تن مى‌بارى
منم سبزه مى‌شم سر درميارم
تو که سبزه مى‌شى سر درميارى
منم بزى مى‌شم سر تو مى‌خورم
تو که بزى مى‌شى سرمو مى‌خورى
منم قصاب مى‌شم سر تو مى‌برّم
تو که قصاب مى‌شى سرمو مى‌برّى
منم پشم مى‌شم ميرم تو شيشه
تو که پشم مى‌شى مى‌رى تو شيشه
منم پنبه مى‌شم در تو مى‌گيرم
تو که پنبه مى‌شى در مو مى‌گيرى
منم دشک مى‌شم تو اتاق مى‌افتم
تو که دشک مى‌شى تو اتاق مى‌افتى
منم عروس مى‌شم رويت مى‌شينم
تو که عروس مى‌شى رويم مى‌شينى
منم دوماد مى‌شم، پهلوت مى‌شينم
تو که دوماد مى‌شى پهلوم مى‌نشينى
منم ينگه مى‌شم، درهارو مى‌بندم
(نوشته‌هاى پراکنده)
  ساربونى، ساربونى (يزدى)
در کوچه دراومد ساربونى، ساربونى (ساربان)
اشتر به قطار و خود جوونى (جوان)،ساربونى
گفتم: ساربون چى چيت به باره؟
گفت: اى دخترک مشگم به باره
گفتم: ساربون مشگتا (مشگ تو) به ما ده
گفت: اى دخترک مشگم به کيسه
گفتم: ساربون کيستا (کيسهٔ تو) به ما ده
گفت: اى دخترک کيسم به باره
گفتم: ساربون بار تا به ما ده
گفت: اى دخترک، بارم به اشتر
گفتم: ساربون اشترت به ما ده
گفت: اى دخترک اشتر قطاره
گفتم: ساربون قطار به ما ده
گفت: اى دخترک قطار به شاهه
گفتم: ساربون شاهت به ما ده
گفت: اى دخترک شاهم به تخته
گفتم: ساربون تختت به ما ده
گفت: اى دخترک تخت را نميدم
گفتم: تو که تخت به ما نميدى
منم آتيش مى‌شم تخت را سوزونم
گفت: تو که آتيش مى‌شى تخت را سوزونى
منم بارون مى‌شم رو تو مى‌بارم
گفتم: تو که بارون مى‌شى رو ما مى‌بارى
منم گرگ مى‌شم سر تو مى‌چينم
گفت: تو که گرگ مى‌شى سر ما مى‌چينى
منم قصاب مى‌شم ملتو (گردن) مى‌برم
گفتم: تو که قصاب مى‌شى ملما مى‌برم
منم قصاب مى‌شم ملتو مى‌برم
گفتم: تو که قصاب مى‌شى ملما مى‌برم
منم شيشه مى‌شم خونتا مى‌گيرم
گفت: تو که شيشه مى‌شى خون ما مى‌گيرى
منو گلاب‌پاش مى‌شم تاقچه مى‌شينم.
گفتم: تو که گلاب‌پاش مى‌شى تاقچه مى‌شينى
منم نمد مى‌شم اونجا مى‌افتم
گفت: تو که نمد مى‌شى اونجا مى‌افتى
منم دشک مى‌شم روى تو مى‌افتم
گفتم: تو که دشک مى‌شى روى ما مى‌افتى
منم عروس مى‌شم بالات مى‌شينم
گفت: تو که عروس مى‌شى بالام مى‌شينى
منم دوماد مى‌شم پهلوت مى‌شينم
گفتم: تو که دوماد مى‌شى پهلوم مى‌شينى
منم بوست نمى‌دم [از] غصه مى‌ميرى
گفت: تو که بوسم نميدى از غصه مى‌ميرم
منم سيلى زنم بوس را ستونم
(راوى: کريم على‌زاده فر، کتاب هفته، ش ۳۱)


همچنین مشاهده کنید