سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا

نمونه‌های تصنیف


  تصنيف نصروجان
در بيان سرگذشت تصنيف در ايران، استاد بهار از تصنيف 'نصروجان' ياد مى‌کند. وى مى‌نويسد:
'اگرچه اين تصنيف شايد از قرن سيزدهم هجرى بالاتر نرود، چه اين تصنيف را استاد (ايوان اوف) خاورشناس معاصر روسى، در بيست و پنج سال قبل (اين مقاله را بهار در سال ۱۳۱۶ ـ ۱۳۱۷ نوشته است). از دهات خراسان به‌دست آورده و ما از مشاراليه گرفته‌ايم، اما از حيث وزن شبيه به حرارهٔ (احمد عطاش) و سيزده هجائى است و پيدا است که آهنگ و طريقهٔ آن قديمى است. اين تصنيف را دختران و جوانان روستائى خراسان از براى (نصرو) نام که شايد (نصرالله) نام داشته و از جوانان شجاع و وجيه محل بوده است، سروده‌اند. چه اين رسم تا امروز هم در ميان روستائيان خراسان و کردهاى شمالى مشهد متداول است که اولاً نام پهلوانان و جوانان محبوب خود را مصغر کرده و نام‌هائى مانند (ججو) و (خدو) و (نصرو) و (علو) به واو مجهول ماقبل مفتوح که باقى‌مانده (اويهٔ) قديم و مصحف (ججويه ـ ججو) و (خدويه ـ خدوى) و (نصرويه ـ نصرو) و (علويه ـ علوى) باشد و مانند زيدويه و حسنويه و شيرويه و بويه و غيره بر آن مى‌نهند. ديگر آنکه قبل از مرگ و بعد از مرگ، يا در حين فرار و مسافرت از براى آنها مدايح يا مراثى سوزناک مى‌سازند، به آهنگى دلگداز خوانده به آهنگ چگوريا سورنا مى‌نوازند... (ترانه‌هاى ملى ايران)
- نصروجان:
نصرو نصروجان ـ جان جان ـ آى نصروجان
حيف تو نصرو ـ به خدا ـ رفتى ترکستان
مادر نبينه ـ به خدا ـ داغت نصروجان
بازار سرشور ـ به خدا ـ تنگ و تاريکه
نصروى بچه ـ به خدا ـ کمر باريکه
نصرو نصروجان ـ جان جان ـ آى نصروجان
حيف تو نصرو ـ به خدا ـ رفتى ترکستان
مادر نبينه ـ به خدا ـ داغت نصروجان
تفنگ نصروى ـ به خدا ـ دو حلقه داره
کنار نصرو ـ به خدا ـ دو بچه داره
نصرو نصروجان ـ جان جان ـ آى نصروجان
حيف تو نصرو ـ به خدا ـ رفتى ترکستان
مادر نبينه ـ به خدا ـ داغت نصروجان
سرسر پشته ـ به خدا ـ دو آخور داره!
يک دختر خوب ـ به خدا ـ ميرآخور داره!
نصرو نصروجان ـ جان جان ـ آى نصروجان
حيف تو نصرو ـ به خدا ـ رفتى ترکستان
مادر نبينه ـ به خدا ـ داغت نصروجان
سرسر پشته ـ به خدا ـ تنباکو کشته
تنباکو تلخه ـ به خدا ـ نصرويه بلخه
نصرو نصروجان ـ جان جان ـ آى نصروجان
حيف تو نصرو ـ به خدا ـ رفتى ترکستان
مادر نبينه ـ به خدا ـ داغت نصروجان
دختراى حالا ـ به خدا ـ خوب رسمى دارن
پيش از عروسى ـ به خدا ـ دو بچه دارن
نصرو نصروجان ـ جان جان ـ آى نصروجان
حيف تو نصرو ـ به خدا ـ رفتى ترکستان
مادر نبينه ـ به خدا ـ داغت نصروجان
سرسر قلعه ـ به خدا ـ صفا نداره
دختر مردم ـ به خدا ـ وفا نداره
نصرو نصروجان ـ جان جان ـ آى نصروجان
حيف تو نصرو ـ به خدا ـ رفتى ترکستان
مادر نبينه ـ به خدا ـ داغت نصروجان
امروز دو وزه ـ به خدا ـ فردا سه روزه
يارم نه پيدا ـ به خدا ـ دلم مى‌سوزه
نصرو نصروجان ـ جان جان ـ آى نصروجان
حيف تو نصرو ـ به خدا ـ رفتى ترکستان
مادر نبينه ـ به خدا ـ داغت نصروجان
  تصنيف عروسى
بيا برويم از اين ولايت من و تو
تو دست مرا بگير و من دامن تو،
اى يار مبارک بادا، ايشالا مبارک بادا
قربان بروم روشت (روش) مرغابى را
آن حوض بلور و گردش ماهى را
اين حياط و اون حياط
بپاشين نقل و نبات
به سر عروس و داماد.
(ترانه‌هاى ملى ايران)
  تصنيف‌هاى عاشقانه
- آفتاب به سر درخت ناربندان:
آفتاب به سر درخت ناربندان است
عاشق به ميان کوچه سرگردان است
سيصد گل سرخ و يک گل نصرانى
ما را ز سر بريده مى‌ترسانى؟
گر ما ز سر بريده مى‌ترسيديم
در کوچه عاشقان، نمى‌گرديديم(۱)
اى خدا حبيبم نيومد
اى خدا طبيبم نيومد
اى خدا دلبرم نيومد
اى خدا سرورم نيومد
تا ترا ديدم، ندادم دل به کس
عاشقم کردى به فريادم برس
(ترانه‌هاى ملى ايران)
(۱) . به اين صورت هم آمده: در مجلس عاشقان نمى‌رقصيديم.
  تصنيف از شيدا
دوش، دوش، دوش که آن مه لقا، دلربا، باوفا، باصفا
از درم آمد و بنشست، برد دل و دينم از دست
آتش اندر دلم برزد، خدا برزد، حبيب برزد
سوخت همه خرمنم، يکسره جان و تنم، کشته عشقت منم، اى صنم
بد مکن، بيش از اين ظلم بى‌حد مکن
اى نگار من، گلعذار من
(از صبا تا نيما)


همچنین مشاهده کنید