نصرو نصروجان ـ جان جان ـ آى نصروجان
|
حيف تو نصرو ـ به خدا ـ رفتى ترکستان
|
مادر نبينه ـ به خدا ـ داغت نصروجان
|
|
بازار سرشور ـ به خدا ـ تنگ و تاريکه
|
نصروى بچه ـ به خدا ـ کمر باريکه
|
نصرو نصروجان ـ جان جان ـ آى نصروجان
|
حيف تو نصرو ـ به خدا ـ رفتى ترکستان
|
مادر نبينه ـ به خدا ـ داغت نصروجان
|
|
تفنگ نصروى ـ به خدا ـ دو حلقه داره
|
کنار نصرو ـ به خدا ـ دو بچه داره
|
نصرو نصروجان ـ جان جان ـ آى نصروجان
|
حيف تو نصرو ـ به خدا ـ رفتى ترکستان
|
مادر نبينه ـ به خدا ـ داغت نصروجان
|
|
سرسر پشته ـ به خدا ـ دو آخور داره!
|
يک دختر خوب ـ به خدا ـ ميرآخور داره!
|
نصرو نصروجان ـ جان جان ـ آى نصروجان
|
حيف تو نصرو ـ به خدا ـ رفتى ترکستان
|
مادر نبينه ـ به خدا ـ داغت نصروجان
|
|
سرسر پشته ـ به خدا ـ تنباکو کشته
|
تنباکو تلخه ـ به خدا ـ نصرويه بلخه
|
نصرو نصروجان ـ جان جان ـ آى نصروجان
|
حيف تو نصرو ـ به خدا ـ رفتى ترکستان
|
مادر نبينه ـ به خدا ـ داغت نصروجان
|
|
دختراى حالا ـ به خدا ـ خوب رسمى دارن
|
پيش از عروسى ـ به خدا ـ دو بچه دارن
|
نصرو نصروجان ـ جان جان ـ آى نصروجان
|
حيف تو نصرو ـ به خدا ـ رفتى ترکستان
|
مادر نبينه ـ به خدا ـ داغت نصروجان
|
|
سرسر قلعه ـ به خدا ـ صفا نداره
|
دختر مردم ـ به خدا ـ وفا نداره
|
نصرو نصروجان ـ جان جان ـ آى نصروجان
|
حيف تو نصرو ـ به خدا ـ رفتى ترکستان
|
مادر نبينه ـ به خدا ـ داغت نصروجان
|
|
امروز دو وزه ـ به خدا ـ فردا سه روزه
|
يارم نه پيدا ـ به خدا ـ دلم مىسوزه
|
نصرو نصروجان ـ جان جان ـ آى نصروجان
|
حيف تو نصرو ـ به خدا ـ رفتى ترکستان
|
مادر نبينه ـ به خدا ـ داغت نصروجان
|