يکى از شعراى عاليقدر و غزلسرايان برجستهٔ دو قرن اخير، مرحوم ميرزا عباس فروغى بسطامى است، فروغي، به قول مؤلف مجمعالفصحاءِ به سال ۱۲۱۳ قمرى در عتبات عاليات متولد شده و بعد از فوت پدر به ايران آمد و به نزد عموى خود دوستعلىخان به مازندران رفت.
فروغى از اوان جوانى به شاعرى پرداخت و در ابتداى امر، مسکين تخلص مىکرد ولى پس از آنکه در دستگاه شاهزاده حسنعلى ميرزاى شجاعالسلطنه حکمران خراسان و کرمان راه يافت به مناسبت نام يکى از فرزندان او، تخلص خود را از کلمهٔ (مسکين) به (فروغي) تبديل کرد.
در خدمت آن شاهزادهٔ ادب دوست و هنرپرور، با قاآنى شيرازى آشنا شد و رابطهٔ دوستى و مودت آنها تا پايان عمر امتداد يافت.
بعد از فوت محمدشاه قاجار و جلوس ناصرالدين شاه، فروغى و قاآنى به تهران آمدند و در سلک شعراى دربار ناصرى منسلک گرديدند. چون پادشاه قاجار خود نيز از قريحهٔ شاعرى بهرهمند بود، قدر سخن را نيکو مىشناخت و نسبت به شاعران و هنرمندان عنايت و توجه خاصى داشت، بدين جهت شعراى بزرگى به دربار او روى آوردند که مشهورترين آنها: سروش اصفهاني، قاآنى شيرازي، محمودخان ملکالشعرا؛ وصال شيرازى و فروغى بسطامى مىباشند.
در ميان شعرائى که بعد از دورهٔ صفويه، غزل را به اقتفاى سعدى و حافظ سرودهاند فروغى بسطامى و متعمدالدوله نشاط اصفهاني، بر همه برترى دارند و آثار بديع و گرانبهائى از خود به يادگار گذاشتهاند.
فروغى، برادرزادهٔ دوستعلىخان معيرالممالک وزير خزانهٔ محمدشاه و با پدر نگارنده پسر عم بوده است. اين مطلب در مقدمهٔ ديوان فروغى و در جلد دوم مجمعالفصحاء به تفصيل مذکور است.
جامع ديوان فروغى، که معاصر او بوده و ساليان دراز از مصاحبتش کسب فيض نموده است در مورد نکتهسنجى و لطيفهگوئى فروغى در حضور ناصرالدينشاه، مىنويسد:
(بعد از آنکه آوازهٔ غزلسرائى او چون نور آفتاب به آباد و خراب رسيد، مرد و زن شنيد و خاص و عام پسنديد، همانا وقتى به زبان يکى از محرمان خلوت و مقربان حضرت در موقف سلطنت از دعوى خدائى و خودستائى او سخنى معروض افتاد، شاه به احضارش فرمان داد و فرمود: که گويند فرعونآسا دعوى خدائى مىکني؟
در حال زمين بوسه داد و معروض داشت که اين سخن افتراى محض است. من کجا و دعوى خدائى کجا؟، زيرا هفتاد سال دويدم تا حال به سايهٔ خدا رسيدم!
به لطف اين بديهه و حسن اين مطايبه مورد تحسين و سزاوار صله و آفرين گرديد).
از غزلهاى مشهور فروغى، غزلى است که سه بيت آن را ناصرالدينشاه سروده و فروغى به اتمام آن همت گماشته است و در مقدمه غزل مىفرمايد:
زيب غزل کردم اين سه بيت ملک را
تا غزلم صدر هر مراسله باشد
(ده دله از بهر چيست عاشق معشوق
عاشق معشوق به که يکدله باشد)
(با گله خوش نيست روى خوب تو ديدن
ديدن رويت خوش است بىگله باشد)
(طاقت و صبرم نمانده است دگر هيچ
در شب هجرم چقدر حوصله باشد)
دوست نشايد ز دوست، در گله باشد
مرد نبايد، که تنگحوصله باشد
دوش به هيچم خريد خواجه و ترسم
باز پشيمان از اين معامله باشد
تند مران اى دليل ره، که مبادا
خسته دلى در قفاى قافله باشد
موى تو زد حلقه بر ميانت و نگذاشت
يکسر مو در ميانه، فاصله باشد
آنکه مسلسل نمود، طرهٔ ليلى
خواست که مجنون اسير سلسله باشد
با غزل شاه نکتهسنج، (فروغى)
من چه سرايم که قابل صله باشد
بعضىها اشتباهاً تمام اين غزل را بهنام ناصرالدينشاه مىخوانند ولى همانطور که اشارت رفت اصل غزل معروف از فروغى بسطامى است و فقط سه بيت مقدم غزل که اشعار متوسطى است از ناصرالدينشاه مىباشد.
فروغى بسطامى و قاآنى شيرازى ساليان دراز با يکديگر معاشر و مصاحب بوده و الفت خاص و محبت فراوانى به هم داشتهاند که تا پايان عمر برقرار بوده است.
از يادداشتهاى آقاى دوستعلىخان (معيرالممالک کنوني) که در مجلهٔ يغما منتشر شده و روابط دوستانه و ميزان صميميت آن دو شاعر نامى به خوبى استنباط مىشود:
(خاتون جان خانم عيال ميرزا عباس فروغى بسطامى حکايت مىکرد که فروغى و قاآنى دوستى کاملى داشتند و همه شب يا اين به خانهٔ او بود، يا آن به خانهٔ اين. ولى قاآنى بيشتر به منزل ما مىآمد، به اندازهاى دوستىشان محکم بود که فروغى به من سپرده بود از قاآنى روى مپوشان. اگر وقتى قاآنى به منزل آمد و نبودم البته او را به خانه بياور و پذيرائى کامل نما، تا من برسم.
غذاى شب اين دو نفر، دو قسم کباب بود که من برايشان آماده مىکردم و با يک محبت خاصى به سفره مىنشستيم و غذا با نان و شراب صرف مىشد.
شبى با شوهرم نشسته بودم دقالباب شد، در را گشودم قاآنى بود به صحبت نشستند پس از ساعتى فروغى پرسيد:
قاآنى، فردا عيد است، چه قصيدهاى سرودهاي؟ برايم بخوان ـ گفت چيزى نگفتهام خوب شد خبرم کردي، زيرا که هيچ به خاطر نداشتم فردا عيد است.
حال يکى دو پياله به من بپيما و متکائى بگو برايم بياورند و در کنار ديوار بگذارند.
به من اشاره کرد، فورى متکا را آوردم، قاآنى برخاسته جبه را درآورد و کلاه را برداشت، دستها را زير سر نهاد و گفت: قلم و کاغذ بردار و بنويس...
تقريباً يک ساعت طول کشيد که قصيده خاتمه يافت و قريب شصت، هفتاد بيت بود.
(خاتون جان خانم) مىگفت با اينکه سن کمى داشتم معذالک از اين طبع روان در حيرت بودم. فروغى نيز غزلى در مدح شاه سروده و صبح جبهها را پوشيده، ورقههاى مدح در دست رفتند. ناهار را هم در دربار خورده و طرف عصر مراجعت نمودند هر دو خيلى خوشحال بودند، جبهها را کندند و هر کدام مشتى پول زرد روى تشک ريختند و اظهار داشتند که صلهٔ ما را شاه بهدست خود مرحمت فرمودند.)
شاهزادهٔ اسدالله ميرزاى قاجار، در مقدمهٔ ديوان فروغى سال وفات آن مرحوم را ۱۲۷۴ قمرى ذکر نموده است ولى رضا قليخان هدايت مؤلف مجمعالفصحاءِ، سال فوت فروغى را ۱۲۳۴ نوشته، که مسلماً اشتباه محض است زيرا ناصرالدينشاه در سال ۱۲۶۴ هجرى به تخت سلطنت جلوس کرد و سالها بعد از اين تاريخ، نيز فروغى در قيد حيات بوده و از شاعران دربار ناصرى بهشمار مىرفته است، و در اکثر غزلهاى خود ناصرالدينشاه را مدح گفته يا اشعار او را تضمين نموده است.
پس قطعاً رضا قليخان هدايت، در تاريخ فوت فروغى بسطامى دچار اشتباه شده و ظاهراً تاريخ فوت آن مرحوم، همان سال ۱۲۷۴ هجرى قمرى بوده است.
سیلی زدن به «امید» مردم در پارک! - کتک خوردن دختری که جز التماس دوستانش هیچ فریادرسی ندارد از یک پلیس زن عضو گشت ارشاد که ماموران مرد هم آنها را همراهی می کردند، آنقدر دردناک است که کمتر وجدان بیداری به آن واکنش نشان نداده است.
زبان روسی به عنوان زبان دوم در مدارس ! - آخه قربونت برم اصلاً درکى از دلیل وجودى زبان دوم و فلسفه آموزشیش دارى که این پیشنهاد رو دادى؟ زبان دوم زبانیه که بر اساس میزان کاربرد و گسترش جهانى انخاب میشه، براى ایجاد ارتباط کلامى بیشتر. یعنى ربطى به رابطه سیاسى شما با آمریکا و انگلیس نداره.
عصر ما - پرونده حضور زنان در ورزشگاه ها - بررسی حضور زنان در ورزشگاه ها با حضور نرگس آبیار، لاله افتخاری، حمید رسایی، حجت الاسلام محسن غرویان و فائزه هاشمی.
گفتگوی تلفنی با همسر مرتضوی / صوت - سعید مرتضوی که در روزهای گذشته خبری از او نبود و حتی سخنگوی دستگاه قضایی گفته بود حکم جلبش صادر شده اما گیرش نیاوردهاند، به گفته همسرش در تهران است.
500 نفر محتوای نامههای پستی مردم را میخواندند و چک میکردند! - محمد غرضی میگوید: زمانی که به عنوان وزیر در وزارت حضور یافتم بیش از ۵۰۰ نفر را دیدم نامههایی که از داخل به خارج و از خارج به داخل کشور ارسال میشدند را چک میکردند و به صورت سه شیفت فعالیت میکردند و نامهها را میخواندند.
جنجال ویدیو دختر بازیگر روی کول بازیکن پرسپولیس! - عکس و ویدیویی منتسب به ستاره پرسپولیس فرشاد احمدزاده و ترلان پروانه بازیگر سینما و تلویزیون در فضای مجازی منتشر شده است. عجب پاپراتزیهایی داریم!
دختر داعشی سریال پایتخت کیست ؟ - در قسمت های اخیر سریال پایتخت بازیگر جدیدی به جمع خانواده معمولی پیوسته است؛ نیلوفر رجایی فر نقش الیزابت را در سریال پایتخت ۵ ایفا می کند ؛ این بازیگر با جلب اعتماد سیروس مقدم این فرصت ط بازی در سریال پر طرفدار پایتخت را به دست آورد .
خانم ایرانی، عامل تیراندازی در مقر یوتیوب / فیلم - ویدیوهایی از نسیم نجفی اقدم در شبکه های اجتماعی به زبان های انگلیسی و فارسی موجود است که در آن ها وی از حذف ویدیوهای خود توسط یوتیوب شکایت دارد.
رقص کاوه مدنی یا کالای ایرانی؟ - بگذارید اینطور بپرسم: مگر کیروش، مربی تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران عرق نمیخورد؟ نمیرقصد؟ مگر برانکو و شفر نمازشب میخوانند و روزه میگیرند و اصولگرا و ارزشی و انقلابی هستند؟!