پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

آنانکه شمع آرزو در بزم عشق افروختند


آنانکه شمع آرزو در بزم عشق افروختند    از تلخی جان کندنم، از عاشقی واسوختند
دی مفتیان شهر را تعلیم کردم مسله    و امروز اهل میکده، رندی ز من آموختند
چون رشته‌ی ایمان من، بگسسته دیدند اهل کفر    یک رشته از زنار خود، بر خرقه‌ی من دوختند
یارب! چه فرخ طالعند، آنانکه در بازار عشق    دردی خریدند و غم دنیای دون بفروختند
در گوش اهل مدرسه، یارب! بهائی شب چه گفت؟    کامروز، آن بیچارگان اوراق خود را سوختند


همچنین مشاهده کنید