سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا

باعث مردن بلای عشق باشد مرا


باعث مردن بلای عشق باشد مرا    راجت جان من آخر آفت جان شد مرا
نرگس او با دل بیمار من الفت گرفت    عاقبت درد محبت عین درمان شد مرا
کو گریبان چاک سازد صبح از این حسرت که باز    مطلع خورشید آن چاک گریبان شد مرا
دوش پیچیدم به زلفش از پریشان خاطری    عشق کامم داد تا خاطر پریشان شد مرا
سخت جانی بر نمی‌دارد سر کوی وفا    تا سپردم جان به جانان سختی آسان شد مرا
داستان یوسف گم‌گشته دانستم که چیست    یوسف دل پا در آن چاه زنخدان شد مرا
حسرت عشق از دل پر حسرتم خالی نشد    هر چه خون دیده از حسرت به دامان شد مرا
کام دل حاصل نکردم از صبوری ورنه من    صبر کردم در غمش چندان که امکان شد مرا
این تویی یا مشتری یا زهره یا مه یا پری    یا مراد هر دو عالم حاصل جان شد مرا
خانه‌ی شهری خراب از حسن شهر آشوب اوست    نی همین تنها فروغی خانه ویران شد مرا


همچنین مشاهده کنید