جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

چشم بیمار تو شد باعث بیماری ما


چشم بیمار تو شد باعث بیماری ما    به مسیحا نرسد فکر پرستاری ما
تا ز بندت شدم آزاد، گرفتار شدم    سخت آزادی ما بند گرفتاری ما
سر ما باد فدای قدم عشق ، که داد    با تو آمیزش ما از همه بیزاری ما
بس که تن خسته و دل زار شد از بار غمت    ترسم آخر که به گوشت نرسد زاری ما
صبح ما شام شد از تیرگی بخت سیاه    آه اگر شب رو زلفت نکند یاری ما
دوش در خواب لب نوش تو را بوسیدم    خواب ما به بود از عالم بیداری ما
بی کسی بین که نکرده‌ست به شبهای فراق    هیچکس غیر غم روی تو غم‌خواری ما
دل و دین تاب و توان رفت و برفتم از دست    بر سر کوی وفا کیست به پاداری ما
گفتم از دست که شد زار دل اهل نظر    زیر لب گفت که از دست دل آزاری ما
هوشم افزود فروغی کرم باده فروش    مستی ما چه بود مایه‌ی هشیاری ما


همچنین مشاهده کنید