پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نرگس مست تو راه دل هشیاران زد


نرگس مست تو راه دل هشیاران زد    خفته را بین که چسان بر صف بیداران زد
عشق هر عقده که در زلف گره گیر تو بود    گه به کار من و گاهی به دل یاران زد
ساقی آن باده که از لعل تو در ساغر ریخت    آتشی بود که در خانه‌ی میخواران زد
تو که از قید گرفتاری دل آزادی    کی توان با تو دم از حال گرفتاران زد
تا عذار تو عرق‌ریز شد از آتش می    باغبان گفت که بر برگ سمن باران زد
تا خط سبز تو از یاسمت چهره دمید    برق یاس آمد و بر کشت طلب کاران زد
آن که در بزم توام توبه ز می خوردن داد    گرم شوق آمد و سر بر در خماران زد
نازم آن چشم سیه مست که از راه غرور    سرگران آمد و بر قلب سبکباران زد
جور خوبان جفا پیشه فروغی را کشت    تا دم از محکمی عهد وفادارن زد


همچنین مشاهده کنید