پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

دادن باده حرام است به نادانی چند


دادن باده حرام است به نادانی چند    کب حیوان نتوان داد به حیوانی چند
گذر افتاد به هر حلقه‌ی غم دوران را    مگر آن حلقه که ساقی زده دورانی چند
خون دل چند خوری زین فلک مینایی    ساغری چند بزن با لب خندانی چند
ایمن از فتنه‌ی این گنبد مینا منشین    خیز و با دور قدح تازه کن ایمانی چند
راه در حلقه‌ی پیمانه کشانت ندهند    تا سرت را ننهی بر سر پیمانی چند
کرم خواجه بهر بنده مشخص نشود    تا نباشد به کفش نامه‌ی عصیانی چند
پای مجنون به در خیمه‌ی لیلی نرسد    تا به سر طی نکند راه بیابانی چند
تشنه شو تا بخوری شربت آن چشمه‌ی نوش    خسته شو تا ببری لذت درمانی چند
قصه‌ی یوسف افتاده به چه دانی چیست    گر فتد راه تو در چاه زنخدانی چند
تا در آیینه تماشای جمالت نکنی    کی شوی با خبر از حالت حیرانی چند
بر سر زلف تو دیوانه دلم تنها نیست    که در این سلسله جمعند پریشانی چند
به تمنای تو ای سرو خرامان تا کی    سر هر کوچه زنم دست به دامانی چند
ترسم از چشم مسلمان‌کش کافرکیشت    بر در شاه فروغی کشد افغانی چند
دادگر داور بخشنده ملک ناصردین    که رسیده‌ست به فریاد مسلمانی چند


همچنین مشاهده کنید