سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا

عرضه دادم در بر جانان وفای خویشتن


عرضه دادم در بر جانان وفای خویشتن    زیر تیغ امتحان رفتن به پای خویشتن
تا نگردد خون من در حشر دامن گیر او    اول از قاتل گرفتم خون بهای خویشتن
آخر از دست جفایش چاک کردم سینه را    خود به دست خویشتن دام سزای خویشتن
تیره شد روزم ز تاثیر دعای نیم شب    بین چه‌ها می‌بینم از دست دعای خویشتن
کام اگر خواهی ز کام خویش بگذر زان که ما    با رضای او گذشتیم از رضای خویشتن
گر تو با شمشیر روزی بر سرم خواهی گذشت    حاجت دیگر نخواهم از خدای خویشتن
گر تو با شمشیر روزی بر سرم خواهی گذشت    حاجت دیگر نخواهم از خدای خویشتن
کاش می‌ماندی زمانی بر مراد اهل دل    تا نماند مدعی بر مدعای خویشتن
رشته عمر بلندم سر به کوتاهی نهاد    تا گسستی دستم از زلف رسای خویشتن
عاشق صادق فروغی گر بردنش سر به تیغ    رشته الفت نبرد ز آشنای خویشتن


همچنین مشاهده کنید