شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

زیب غزل کردم این سه بیت ملک را


زیب غزل کردم این سه بیت ملک را    تا غزلم صدر هر مراسله باشد
«ده دله از بهر چیست عاشق معشوق    عاشق معشوق به که یکدله باشد
با گله خوش نیست روی خوب تو دیدن    دیدن رویت خوش است بی گله باشد
طاقت و صبرم نمانده‌ست دگر هیچ    در شب هجرم چه قدر حوصله باشد»
دوست نشاید ز دوست در گله باشد    مرد نباید که تنگ حوصله باشد
دوش به هیچم خرید خواجه و ترسم    باز پشیمان از این معامله باشد
راهرو عشق باید از پی مقصود    در قدمش صد هزار آبله باشد
تند مران ای دلیل ره که مبادا    خسته دلی در قفای قافله باشد
موی تو زد حلقه بر میانت و نگذاشت    یک سر مو در میانه فاصله باشد
آن که مسلسل نمود طره‌ی لیلی    خواست که مجنون اسیر سلسله باشد
با غزل شاه نکته سنج فروغی    من چه سرایم که قابل صله باشد


همچنین مشاهده کنید