پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

خاور نزدیک باستان


  چين
چين باستان سياست‌ درهاى بسته را دنبال مى‌کرد. در اين کشور از ارتباط با ساير ملل حمايت نمى‌شد و در عوض به زيستن در خود تمايل نشان داده مى‌شد. در وهلهٔ اول موقعيت اقليمي، چين را به‌طور طبيعى از مهاجمات محافظت مى‌کرد. از زمانى که رشته‌کوه‌هاى هيماليا خاصيت محافظتى خود را از دست دادند، ديوار بزرگ ساخته شدە، و هنگامى که ديوار متروکه گرديد، قانون رفع تهاجم دشمن در خارج از شهرها وضع گرديد.
حقيقت زندگى در انزواى چين باستان، از جهات مختلف به‌عنوان عامل تعيين‌کننده‌اى در ايمان به تربيت بدنى تأثير گذاشت. به‌علت فقدان ترس از تهاجم بيگانگان روح نظامى‌گرى و جنگ‌طلبى براى تقويت نيروى جسمانى در مردم رو به افول بود. به‌علاوه آموزش و تربيت مردم چين باستان مبتنى بر فرائض کنفوسيوس (Conrucius) بود. البته پرستش اجداد نيز بخش مهمى از زندگى مذهبى آنان را تشکيل مى‌داد. آزادى فردى مورد تجاوز قرار گرفته بود و همهٔ مردم ملزم به زندگى مشقت‌بار و کليشه‌اى بودند. در کشورى که چنين عقايدى رواج داشت، جايگاه خيلى ناچيزى به تربيت بدنى داده مى‌شد. فعاليت بدنى به منزلهٔ تأکيد بر اهميت جسم و آزادى بيان و احساس فردى قلمداد مى‌شود، چيزى که نقطهٔ مقابل باورهاى فرهنگى باستان بود.
به عقيدهٔ چينى‌ها بعضى از بيمارى‌ها در اثر فعاليت نکردن به‌وجود مى‌آيند. تاريخى حاکى از اين است که کنگ‌فو و ژيمناستيک در سال ۲۶۹ پيش از ميلاد گسترش يافته بود. ژيمناستيک طبى براى حفظ بدن در شرايط ارگانيکى مناسب مورد توجه بود. اين باور که بيمارى در اثر سوء عملکرد ارگان‌ها و عدم کارآيى درونى (Intermal stoppages) به‌وجود مى‌آيد، رواج داشت. بنابراين اگر حرکات مشخصى مانند خم کردن زانوان و خم و راست شدن همراه با بعضى از تمرينات تنفسى انجام مى‌شد، بيمارى بهبود مى‌يافت.
  هندوستان
هندوستان در بسيارى از موارد، با چين وجه اشتراک داشت. مردم اين سرزمين، به‌طور فطرى زندگى بسيار مذهبى را دنبال مى‌کردند. هندوئيسم و بوديسم از مذاهب رايج بود. در جهان‌بينى بوديسم، اعتقاد بر اين بود که روح انسان قبل از اينکه با براهما (Brahma) متحد شود از مراحل حلولى متعددى گذاشته است. سريع‌ترين و مطمئن‌ترين طريق براى رسيدن به اين هدف، اجتناب از تن‌پرورى و لذات جهان مادى است. شخصى که مايل بود تقدس پيشه کند، نيازهاى جسمانى خود را فراموش مى‌کرد و به خواست‌هاى روحى توجه مى‌کرد. بنابراين فعاليت جسمانى جايگاه بسيار کمى در فرهنگ مردم داشت.
در جهان‌بينى بوديسم زندگى و تفکر صحيح مثل زهد (خودداري)، انسان را در رساندن روح بشرى به نيروانا (Nirvana) يارى مى‌کرد. با وجود منع بازي، سرگرمى و تمرين در قانون بودا در هند کهن به‌طور کلى اين حکم موجب از بين رفتن بازى و شرکت در فعاليت نمى‌شد. شواهد مربوط به سرگرمى‌هايى چون شطرنج، مسابقات شخم‌زني، ارابه‌راني، فيل‌سواري، اسب‌سواري، کشتي، رقص، بوکس، معلق‌زني، تيله‌بازى و يوگا شامل تعليمات بدنى و تنظيم تنفس، حاکى از رواج اين فعاليت‌ها در بين مردم هند است. يوگا در مقام تربيت روح و جسم، مستلزم تعليم کارشناسان بود و يک فرد مجرب در اين فعاليت حرکتي، ۸۴ وضعيت جسمانى مختلف را تمرين مى‌کرد.
  خاور نزدیک باستان
تمدن‌هاى مصر باستان، آشور، بابلي، سرياني، فلسطين و ايران نقطهٔ عطفى را در تاريخ تربيت بدنى به‌وجود آورده‌اند. مقولات ذهنى و مذهبى در هند و چين باستان از اهميت برخوردار بودند، در اين کشورها مردم با قوانين خشک اجتماعى و مراسم عبادى محدود نمى‌شدند. زندگى در اين کشورها پربار و سرشار از حيات بود و براى پرداختن به آن از کليهٔ فعاليت‌هاى حرکتى استفاده مى‌شد. روح نظامى‌گرى و جنگجويى نيز محرک تربيت بدنى و ورزش در اين کشورها بود، چيزى که موقعيت بناى يک نيروى نظامى قوى را ضرورى مى‌ساخت.
جوانان مصرى به‌وسيلهٔ فعاليت‌هاى جسمانى مختلف تربيت مى‌شدند. طريق استفاده از سلاح‌هاى مختلف نظير نيزه، تبر، گرز و کمان به جوانان آموزش داده مى‌شد. آنها ملزم به شرکت در مسابقات و فعاليت‌ها براى کسب قدرت، توانايى و بنيهٔ قوى جسمانى بودند. دويدن، پريدن، کشتي، رژۀ نظامي، سوارکارى از حرکات معمول بودند که قبل از تمرينات نظامى شروع مى‌شدند، و فرصت‌هاى مناسب و متعددى نيز براى تمرين ورزش‌ها و ژيمناستيک به‌وجود مى‌آمد. جوانان از لذت شکار و ماهيگيرى نيز برخوردار مى‌شدند.
در کشورهاى واقع بين رودخانهٔ تيگريس (Tigris) و فرات (Euphrates) به‌ويژه در ميان طبقات مرفه تأکيد بيشترى بر فعاليت جسمانى مى‌شد. در حالى که توده‌هاى طبقات پايين فرصت کمى براى تفريح و ورزش داشتند، طبقات مرفه به‌طور مرتب، از بازى و تفريح بهره‌مند مى‌شدند. اسب‌سواري، استفاده از نيزه و کمان، فعاليت و ورزش‌هاى آبي، تمرينات بدنى به اندازهٔ تعليمات ذهنى و عقلى مورد توجه بود.
ايران يک نمونه از حکومت‌هايى بود که توسعه و ايجاد قلمرو و امپراطورى از طريق تهاجمات نظامى را به‌عنوان هدف اصلى در نظر داشت. سپاهيان ايرانى قوى و از نظر جسمانى برازنده بودند. تحت هدايت کوروش رؤياهاى بزرگ و توسعه‌طلبانه به واقعيت پيوست. در پايان فرمانروايى در سال ۵۹۲ پيش از ميلاد، امپراطورى ايران تمام خاور نزديک را در بر مى‌گرفت. موفقيت کوروش در جنگ‌ها مرهون خصوصيات اخلاقى و آمادگى جسمانى سربازانش بود. پسرها در شش سالگى بايد براى تعليم و تمرين خانه را ترک مى‌کردند. تمرينات شامل برنامه‌هايى چون دو، تيراندازى با کمان، پرتاب نيزه، ارابه‌راني، شکار، رژهٔ نظامى و کمنداندازى بود. سربازان توانايى مسافرت با غذا و لباس کم را داشتند و تمام شرايط سخت را به‌راحتى تحمل مى‌کردند.
در هر جا که اهداف و انگيزه‌هاى نظامى‌گرى وجود داشت، تربيت بدنى و ورزش با اهداف توسعه‌طلبانه دنبال مى‌شد. افزايش و توسعهٔ نيرو، استقامت، بنيهٔ جسماني، چابکى و ساير ويژگى‌هاى جسمانى براى زندگى مفيد و پربار نبود، بلکه حکومت اين کارها را براى نيل به اهداف نظامى و ملى دنبال مى‌کرد.


همچنین مشاهده کنید